» فرهنگی هنری » ادبیات » «رُقیه سروده» ی حسینی
ادبیات
کد خبر:50115 | ۲۴ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۲۷

«رُقیه سروده» ی حسینی

پرتو جنوب ۰

سپاهِ اشک می بارَد زِ باده،
یتیم و خارِ پا دارد رقیه

زبانِ خشک و کامِ کودکانه
تَنِ خشکیده سا، دارد رقیه

شبِ عاشور بر زانویِ بابه
عجب حال و هوا دارد رقیه

میانِ کودکانِ عَمّ و عَمِّه
چِه! عِشقِ بچه ها دارد رقیه

به وقت پَر پَرِ گُل رویِ شاخه
چه محزون صَحنه ها دارد رقیه،

پدر از بهر آب، طِفلش پیاده
گُرِ لَب تشنه ها، دارد رقیه

پس از قتل حسین و اهلِ خانه
شَرر بر «جامِه پا» دارد رقیه

سِه ساله دختری روی کَجاوِه
کُجا چون و چرا!، دارد رقیه

شب و تاریکی و دارُالاماره
عَجب صبری خدا دارد، رقیه!

به روی طشتِ خولی، سُرخ جامه
مگر قصدِ غذا دارد رقیه؟

پیِ آوردن سر در خرابه
چه بَزمی را به پا دارد رقیه!

پسِ بوییدنِ گُل رویِ شانه
چه خوابِ دل رُبا، دارد رقیه

خدایا گُم شود رَسمِ اُمیِّه
که «پنهان شِکوه» ها، دارد رقیه

علیّ و احمدُ، مهدی(عج) هماره
کِه ها!، صاحب عزا دارد رقیه!

عزیزِی چون «خدا،» دارد رقیه،
کلیدِ «مُکتفا» دارد رقیه

بُوَد کوچک ولی شاهِ نجاته
«امان» خواهی!، دَوا دارد رقیه

امان الله دهقان فرد

اربعینِ حسینیِ «بی رقیه»، بر همه حسینیان عالَم، به ویژه شما ولایت مداران، کربلا مِحوران، عزاداران و عاشقان «خونِ خدا» تسلیت باد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×