متون مشهور کهن جهان “بخش ۱”
به قلم: محمد رجبی
افسانهی گیلگَمِش
یادآوری؛ قرن نوزدهم میلادی، لوحهای گِلی و سنگی و برگهای کاغذی متفرق در کتابخانهی نینوا، و بریتانیا، پیدا شد و شگفتی بهبار آورد.!
برآیندهای ادبی، دربارهی گیلگمش، از دورههای مختلف (حدود ۲۱۰۰ تا ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد.) متنهای بابلی خارج از تمدن بابل، قرن چهاردهم پ. م، اواخر عصر بُرنز، تعلق دارند. و به زبانهای؛ سومری، اکدی، هیتی، هوری و اوگاریتی آمده.! نسخههای مختلف گیلگمش بر روی لوح گِلی و بهخط میخی نوشته و در شهرهای باستانی چون؛ بینالنهرین، شام و آناتولی پیدا شدهاند. نسخهی بابلی معیار حماسه، در همان زمان خود با واژگان آغازین: «او که دریا را دید.» شناخته میشده است. پس از غارت نینوا، توسط اتحاد “مادها” و “بابلیها” در (سال ۶۱۲ پ. م.) رونوشتهای آشوربانیپال از این حماسه، تا حدود ۲۵۰۰ سال پس از آن خوانده نشدند!
تصویر احتمالی؛ از گیلگمش در مقام «سَرور حیوانات» شیر در دست چپ و مار در دست راست، در نقش برجستهی کاخ آشوری (۷۱۳ تا ۷۰۶ پ. م.) کشف در “شاروکین” اکنون در “لوور” نگهداری میشود.[۱]
*میان رودان:* حدود ۲۹۰۰ تا ۲۷۰۰ دورهی آغازین بینالنهرین. [*]
حماسهی گیلگمش
از نسخهی بابلی، ۷۳ نسخهی خطی به جا ماندهاست! ۳۵ عدد از کتابخانههای آشوربانیپال در نینوا، ۸ لوح دیگر از سه شهر آشوری (آشور، کالاه، حوزیرینا) و ۳۰ لوح از تمدن بابل (شهرهای بابل و اوروک) به دست آمده است.
لوحهای آشوربانیپال، قدیمیتر است. جدیدترین نسخه خطی به ۱۳۰ پ. م، از شهر بابل است.[*]
تعداد سطرهای یازده لوح حماسه، مابین ۱۸۳ تا ۳۲۶ است؛ در کل حدود؛ ۳۰۰۰ سطر وجود دارد!
در دوران بابِلی، این داستان در یک روایت بههم تنیده شدهاند. اکثر مورخان کلاسیک بر این عقیدهاند که حماسهی گیلگمش تأثیر زیادی بر “ایلیاد” و “ادیسه” هومر، دو سروردهی بلند حماسیِ قرن هشتم پ. م. یونان، گذاشته است.!
تولد گیلگمش، در طبیعت حیوانات. در اثر: “آلیان” (قرن دوم پ. م) روایتی که آلیان بازگو میکند همان سنتیاست که در سایر افسانههای خاور نزدیک آمده است: “سارگن”، “موسی” و “کوروش”. حماسهی گیلگمش در سال ۱۸۴۹ در کتابخانهی آشوربانیپال، دوباره پیدا شد. در دههی ۱۸۷۰ ترجمه شد و شباهت های از آن با “تَنَخ” کتب مقدس یهودیان، جنجال زیادی ایجاد کرد؟!
افسانهی گیلگمش. تا اواسط قرن بیستم ناشناخته بود اما در پایان قرن بیستم. توجه بدان افزایش یافت و به چهرهای نو در فرهنگ جدید بدل شد.!
نخستین بار در سالهای ۱۸۵۰ و ۱۸۵۳، “آستن هنری لایارد” و دستیارش “هرمزد رسام” الواح را در کتابخانههای شاهی نینوا، کشف کردند. در سال ۱۸۷۲ “جرج اسمیت” در حین مرتب کردن لوحها در موزه “بریتانیا”، لوح «طوفان» را پیدا کرد و ترجمهی آن را در «انجمن باستانشناسی کتاب مقدس» ارائه داد. تعداد سطرهای یازده لوح حماسه، مابین ۱۸۳ تا ۳۲۶ است، در کل حدود ۳٬۰۰۰ سطر وجود داشتهاست. حماسه مانند کتابی است که بخشی از آن را موریانه خورده یا طوماری که آتش نیمی از آن را سوزانده باشد.[*]
گیلگمش (پادشاه ستمگر اوروک) دو سوم خدا و یکسوم انسان است. خدایان انکیدو را خلق میکنند تا هماورد او باشد اما آن دو پس از رویارویی، دوست و سپس عاشق هم میشوند.
پس از کشتن “هومبابا” در جنگل سدر، “ایشتار” خواستار قهرمان میشود اما گیلگمش با توهین بسیار او را رد میکند. ایشتار نرگاو آسمان را گسیل میکند تا آن دو همراه را بکشد اما موفق نمیشود. خدایان به جرم نافرمانی، انکیدو، او را جوانمرگ میکنند؛ گیلگمش سفر جنون آمیزی را آغاز میکند تا به جاودانگی دست یابد. به دیدار “اوتناپیشتی” در آنسوی آبهای مرگ و در انتهای جهان میرود! پس از شنیدن داستان طوفان، در مییابد جاودانگی برای او آرزوی دستیابی ناپذیرست!
به عقیدهی “اندرو جرج”، حماسه گیلگمش، در جایگاه یکی از آثار اصلی ادبیات جهان قرار دارد و آن را میتوان «سند انسانگرایی باستانی» در نظر گرفت. حماسه “آترامهاسیس” یکی از پس زمینههای دینی اساطیری داستان است.
در باور سنتی، خدایان آنچه را برای شکوفایی بشر به آن نیاز بوده است. در سپیدهدم تاریخ و در دوره پیش از طوفان پدید آوردهاند. و قرار نیست چیز دیگری کشف شود!؟ ارتباطی بین سفر گیلگمش برای پیدا کردن بازمانده «طوفان» و بازگرداندن زندگی مذهبی وجود دارد. شاعر به روشنی گیلگمش را عامل دوبارهی متمدن کردن سرزمین خود و ابزار “ائا” دانسته. واژگان آغازین حماسه همین ارتباط را برقرار میکنند، «دریا» نشاندهندهی قلمرو “ائا” است! هر بابلی آن را دریافته؛ قهرمانی که در زندگی نتوانست خدا باشد. روایت تولد گیلگمش که آلیان، بازگو میکند همان سنتیست که در سایر افسانههای خاور نزدیک (سارگن، موسی و کوروش) نیز آمدهاست.
بررسی سیر تکاملی «حماسه گیلگمش» را میتوان از متن سومری «داستان زیوسودرا» آغاز کرد که از ترجمه و اقتباسهای اکدی، به نسخهی معیار دوازده لوحی منتهی شده. این حماسه، مدلیاست تجربی برای آزمایش فرضیههای تکامل در کتاب مقدس و همسانی بسیار با کتاب “تَنَخ” در لوح یازده، دیده میشود. نسخهای از داستان طوفان بینالنهرینی آمده است. این روایت، مفصلترین نسخه از داستانی است که پیش از آن در حوزه خلاصهتری هم به زبان سومری و هم اکدی بازگو شده است.
حماسه در این لوح از بازگشت گیلگمش به اوروک، پایان مییابد! در برگردان لوح دوازده، به زبان سومری، شکل گرفتن، رویایی از جهان زیرین است که گیلگمش در آن مقام خدایی دارد.[*]
فشردهی داستان:
در نسخهی مرجع:《گیلگمش، با پادشاهی “اوروک” آغاز میشود. گیلگمش، دوسوم، خدا و یکسوم انسان است،[*] و بر مردم شهرش ستم میکند، مردمان از دستش به خدایان پناه میبرند. ستمکار بدمنشی بود. دختران را، به اجبار به همخوابگی در شب عروسیشان و مردان را.. (لوح متن آسیب دیده) حدس زده میشود که زیاد به بیگاری کشیدن، از پای در میآورد! خدایان به درخواست مردم، پاسخ میدهند. باخلقِ “انکیدو” مرد وحشی که بدنش پوشیده از موست و با حیوانات درنده زندگی کرده بود! دامها را ریشهکن و نابود ساخته بود. شمهات، زن روسپیِ مقدس را، برای فریفتن انکیدو مامور میکند! نخستین گام او به سوی رام شدن. پس از شش روز و هفت شب، همخوابگی و آموزش راههای شهریگری به او یاد میدهد.[*] شمهات او را به منزلگاه شبان میبرد! در همین حال، گیلگمش در خواب میبیند همراهِ ناآشنای محبوبی از راه رسد. و از مادرش، “نینسون” میخواهد در تعبیر رؤیایش کمکش کند.[*]
انکیدو با گیلگمش، میجنگد و شکست میخورد و باهم دوست میشوند. با هم به سفرهای زیادی میروند که مشهورترینش، شکست “هومبابا”، به زبان سومری: “هوواوا”. نرگاو آسمان است. پس از مرگ انکیدو، در اثر بیماری که خدایان مجازاتش کرده بودند، ترس از مرگ در دل گیلگمش، میافتد و برای جاودانه شدن به جستجوی “اوتَنَاپیشتی” دانای بازمانده از طوفان بزرگ، میرود.
گیلگمش بارها در آزمونهایی که پیش روی او گذاشته میشود، شکست میخورد و به خانهاش “اوروک” بر میگردد، و در مییابد که جاودانگی از دسترس او خارج است!》درتکهای از لوح موزهی سلیمانیه عراق، چنین آمده:《انکیدو، روسپی را به چادر شبان میبرد، وی در آنجا شیوهی انسان بودن را میآموزد. نگهبان حیوانها میشود! غریبهای که از آنجا میگذرد، از پادشاهی گیلگمش در شهر “اوروک” میگوید: چگونه او در مراسم عروسی، شب زفاف با دختران باکره همبستر میشود! و پردهی پاکی آنان را بر میدارد!؟ انکیدو از این رسم شگفتزده میشود، به اوروک پا میگذارد و مانع از این اتفاقات میشود. گیلگمش و انکیدو، باهم میجنگند تا آنکه انکیدو برتری گیلگمش را میپذیرد و دوست میشوند. گیلگمش پیشنهاد میدهد برای دستیابی به شهرت و شکوه به جنگل “سدر” سفر کنند و هشدار انکیدو دربارهی خطر آنرا نادیده میگیرد. آنها خود را به جنگافزار مجهز میکنند. گیلگمش برنامه خود را به شهروندان اوروک خبر میدهد. بزرگان شهر تلاش میکنند تا وی را بازدارند.》
در لوح دیگری:《سرآغاز ستایش پادشاهی گیلگمش که ظالمانه بر مردم شهر “اوروک” حکومت میکند، آنها به خدایان شکایت میکنند. خدایان با نیروی فرابشری، همتایش را خلق میکنند: مردی وحشی با نام انکیدو که توسط حیوانات وحشی بزرگ شده. وی را با کمک یک روسپی از گله به دور میکشاند و میفریبد! روسپی هنرهایش را به انکیدو، نشان میدهد و پیشنهاد میدهد که با او به اوروک برود، جایی که گیلگمش، انکیدو را در خواب دیدهاست.》[*]
——–‐–
[۱. Sha naqba īmuru.واژگان آغازی]
*-George 2003a, pp. xvi-xvii.
3-George 2003a, p. xvii.
*-George 2003a, pp. xvii-xviii.
*- George 2003a, p. xviii.
-George 2003a, pp. xviii-xix.
– George 2003a, p. xiii.
*- George 2003a, p. xiii-xiv29- George 2003a, p. xiv.
George 2003a, p. xv.
George 2003a, p. xv-xvi.
George 2003a, p. xxiv.
George 2003a, p. xxii.
George 2003a, p. xxiii.
*- George 2003a, p. xxiv-xxv.
George 2003a, p. xxv.
George 2003a, p. xxvi.
George 2003a, p. xxvii.
George 2003a, p. xxviii.
George 2003a, p. 1.
George 2003a, p. 2.
George 2003a, pp. 1-2.
George 2003a, pp. 2-3.
George 2003a, pp. 1-11.
George 2003a, p. 4.
George 2003a, p. 5.
Al-Rawi & George 2014, pp. 69-90.
George 2003a, p. 22.
*- George 2003b, p. 461.
George 2003a, p. 30.
George 2003a, p. 39.
George 2003a, p. 47.
George 2003a, p. 54.
George 2003a, p. 62.
George 2003a, p. 70.
George 2003a, p. 75–۷۶.
Wisnom 2020, p. 210.
Wiggermann 1998, p. 218.
• دانشنامهی آزاد، ویکی پدیا.
۱۸ مهرماه ۲۵۷۹ هخامنشی، ۱۳۹۹ هجری خورشیدی-کازرون
***
_ برای معرفی و نقد کتاب تازه چاپ شده تان! در این ستون، تماس بگیرید.
_آثار ادبی خود را همچنین می توانید در واتس آپ یا ایتا به شماره ۰۹۱۷۸۲۲۵۸۴۸ علی حاتمی «ع.آیدین»، ارسال فرمایید.
_ به همراه اثر، عکسی «حتی الامکان غیر پرسنلی» از خود بفرستید.
علی حاتمی «ع. آیدین» – دبیر سرویس ادبی پرتو جنوب



