تعامل میان خانواده ها و مربیان، سنگ بنای پیشرفت بازیکنان فوتبال
به قلم: محسن بابادی – کارشناس ورزشی پرتو جنوب
یکی از مسایلی که همواره مانع پیشرفت و عدم نتیجه گیری بازیکنان فوتبال پس از سال ها تلاش و زحمات خود، والدین و مربیان می شود، نبود هماهنگی و عدم تعامل میان مربیان و خانواده هاست.
در دهه های گذشته و زمانی که علم طراحی تمرینات، دانش مربیان، امکانات تمرینی، تغذیه ای و کلیه عوامل مرتبط با توسعه فوتبال همچون امروزه پیشرفته نبود، یک مسأله بسیار مهم جور آنها را می کشید و به رشد بازیکنان و بازیکن سازی کمک می کرد و آن هم تعامل خوب میان خانواده ها، مربیان و بازیکنان بود. مربیان خانواده ها را بسیار تکریم کرده، چرا که بازوی اجرایی آن ها در تربیت و پرورش بازیکنان در منزل به لحاظ روحی روانی، تغذیه، استراحت و پیشرفت تحصیلی بودند و در آن سو مربیان نیز در آموزش فوتبال به بازیکنان با آن امکانات محدود، مکمل کار های خانواده ها بوده و خانواده ها نیز همه جوره هوای مربیان را داشتند.
در حقیقت مربی و خانواده یک روح در قالب دو کالبد بودند. بازیکن هم ضلع سوم این مثلث و مطیع و فرمانبردار دو گروه بود. چنین بود که برآیند تربیتی، اخلاقی، شخصیتی و ورزشی این تعاملات سبب پیشرفت بازیکنان می شد و شاهد ظهور چهره های درخشانی در آسمان فوتبال کشورمان بودیم.
حتی در مدرسه نیز معلمان به انجام این فرایند تربیتی و آموزشی کمک شایانی کرده و در کل جو حاکم بر محیط کودکان و نوجوانان بسیار سالم تر از شرایط فعلی بود. اما اکنون این ساختار دچار گسل و شکستگی شده و مربی فوتبال، خانواده، معلم و بازیکن هر کدام ساختار ذهنی، فکری و رفتاری خود در چارچوبی مجزا بدون نیاز به تعامل با دیگری را داشته و همین موضوع سبب عدم تعامل و برآیند نیروها شده و هر شخص تلاش جداگانه ای صورت داده و اختلاف رفتار و تفکر میان این چهار طیف آن قدر زیاد است که هیچ گاه همسو نشده و همواره یکی دو جریان برخلاف دیگری بوده یا حداقل اینکه آنچنان که باید و شاید همسو نیستند.
پس علیرغم این همه رشد در زمینه های مختلف، به علت اینکه تیم پیشرفت هر بازیکن به معنای واقعی یک تیم نیست و هر شخص تکروی کرده و می خواهد یک تنه جلو رفته و به موفقیت بازیکن کمک کند، اثر هم را خنثی کرده و مشاهده می شود حال که بایست پرورش فوتبالیست باکیفیت چندین برابر گذشته شود، به نصف و چه بسا کمتر کاهش یافته است.
در صورتی که با رشد روزافزون جمعیت و امکانات، اگر پرورش بازیکن با همان روال قبل ادامه پیدا می کرد، اکنون می بایست چند برابر گذشته ستاره و بازیکن نخبه می داشتیم. اما کو؟ حتی اخلاق و منش انسانی در فوتبال نیز به طور چشمگیری افول کرده و بازیکنان کوچک ترین چارچوبهای اخلاقی را مراعات نمی کنند. واقعا شرایط غیرطبیعی و جامعه بدی شده است.
مربیان حرمت خانواده ها را نگه نداشته و طرز فکر و روش تربیت آنها را قبول نداشته و سعی کرده بازیکنان را در مسیر فکری و تربیتی خود هدایت کرده و خانواده نیز در شیوه مدیریتی و تربیتی معلمان و مربیان دخالت کرده و خود بازیکن نیز متاثر از شرایط نابهنجار جامعه ساز خود را زده و سعی می کند در هیچ چارچوب اخلاقی و تربیتی ارایه شده از جانب مربی و خانواده قرار نگرفته و طبق اصول اخلاقی خود و دوستانش در جامعه کنونی رفتار کند. به همین علت پراکندگی خاصی در وظایف طیف و گروه کمک رسان به ارتقا بازیکنان پیش می آید و هرچقدر هم بازیکنان تلاش کنند، باتوجه به عدم همسویی یاد شده نتیجه خاصی حاصل نمی شود.
برخی مربیان و معلمین نیز تعهد و دلسوزی گذشته را نداشته و پول اولویت اصلی آنها شده و بازیکنان نیز دیگر آن قدر روی ورزش و پیشرفت متمرکز نبوده و کارهای قبل و بعد تمرین آنها با زمان تمرینشان متفاوت بوده و مشخص نیست دنبال چه برنامه هایی هستند که با این تغذیه و امکانات ورزشی حال حاضر بدنشان جوابگوی تمرینات نیست و پیشرفت خاصی نمی کنند.
گوشی و لپ تاب و بازی های کامپیوتری جای پدر و مادر آنها را گرفته و بیشتر مجازی و فیک اند تا واقعی. پس بایست نهاد ها و وزارتخانه های متولی و مسول در کشور به این مسایل اشرافیت و دقت نظر داشته و در برنامه ریزی های کلان این آسیب ها را شناسایی، دیده و راهکار های مرتبط را اتخاذ نموده که با چه برنامه های اخلاقی، فرهنگی، تربیتی، آموزشی و…می توان نسل بهتری در ورزش و تمامی زمینه ها را پرورش داد و چگونه می توان اهداف و رویکردهای اخلاقی، تربیتی و آموزشی مربیان، معلمین، خانواده ها و بازیکنان را همچون گذشته به هم نزدیک تر کرد تا برآیند بیشتری در امور مختلف حاصل شود و ورزش و آینده کشور در تمامی ابعاد بهتر تضمین شده و از نهایت استعداد، ظرفیت و توانایی نیروی انسانی استفاده شود تا در آینده شاهد آن نباشیم که پخمگان رابطه باز جای نخبگان ضابطه مند را بگیرند.