جهان، میهمان بزم سعدی
در سخنگفتن از استاد سخن سعدی شیرازی، اگر که از تکرار مکررات بپرهیزیم و قصد بیان نکتهای نو داشته باشیم، بسیار دشوار خواهد بود.
به گزارش پرتو جنوب به نقل از جام جم آنلاین، سخنان سعدی همراه با تبحر در نظم و نثر چنان جهانشمولیتی را داراست که طی سالیان دراز، محققان و ادبدوستان از سراسر جهان در آثار او کاویدهاند و نکات بسیار از آن جسته و بیان کردهاند. از طرفی ظرافت و فصاحت اشعار وی همراه با نکتهسنجی ریزبینانهاش چنان تاملبرانگیز است که میشود تا ابد در هر گوشهاش به سخن نشست.
بسیاری از شاهکارهای ادبیات پارسی به زبانهای مختلف دنیا برگردانیده شده و مورد بررسی قرار گرفته، در این بین، آثار سعدی بهویژه دو اثر بزرگ گلستان و بوستان از جایگاه ویژهای برخوردار است؛ چنآنکه آثار و آرای سعدی بیش از آثار هر شاعر ایرانی دیگر در اروپا ترجمه شده و خواننده داشته است. گلستان سعدی را میتوان نخستین اثر بدیع شعر و ادب پارسی دانست که به یک زبان اروپایی برگردانیده شد. عدهای این محبوبیت سعدی را نوعدوستی و توجه به مردم میدانند و عدهای این استقبال را در سبک نگارش استادانه، روان و خوشآهنگ آن سراغ میگیرند. در مطلب پیشرو میپردازیم به اهمیت سعدی نزد دیگر مردمان جهان و تاملی میکنیم بر علل محبوبیت این اندیشمند و شاعر بزرگ در زبانها و فرهنگهای متفاوت.
جایگاه فراوطنی سعدی
در باب جایگاه جهانشمول سعدی و علل محبوبیت این اندیشمند و شاعر بزرگ در زبانها و فرهنگهای مختلف سخنها رفته است. نثر و نظم سعدی همواره در کشورهای فارسیزبان جایگاه شاخصی داشته است چنان که در گذر زمان بسیاری از ابیات و گفتههای او در قالب ضربالمثل درآمد و بسیاری از موضوعات کتب درسی و تالیفات ادبی این کشورها را به خود اختصاص داده، نمونهاش پرداختن به دو اثر گلستان و بوستان سعدی در مجموعه جامع و مفصلی که پس از جنگ جهانی دوم به خط جدید در تاجیکستان به چاپ رسید. اما فراتر از این گستره مخاطب در محدوده کشورهای فارسیزبان، از خاور تا باختر نیز شیفتگان بسیاری داشته است. چهبسا که در پی این شیفتگی شاهد استفادههای سیاسی و استراتژیکی نیز میتوانیم باشیم آنچنان که وقتی انگلیسیها به هندوستان دستیافتند، نظامیان بریتانیایی مطالعه مندرجات گلستان سعدی را بهترین راه برای دستیابی به روحیات غامض و کیفیت افکار هندیان مسلمان یافتند. مردم سرزمین پهناور چین نیز از قدیمالایام با اشعار سعدی آشنایی داشتند و از حکایاتش بهره میجستند. گزارشی از ابنبطوطه، جهانگرد معروف مراکشی در سفر به چین، در این باب گواه است. همچنین میدانیم از حدود قرن ۱۴ گلستان سعدی از کتابهای درسی مسلمانان چین بوده است. در غرب و بهویژه اروپا نیز آثار سعدی شیفتگان و ستایشگران بسیار داشته. از قرن هفدهم به بعد با نخستین ترجمه گلستان سعدی به زبان فرانسوی توسط آندره دوریر به سال ۱۶۶۳ توجه اروپاییان به آثار سعدی جلب شد. از این رو فرانسه را میتوان پیشقدم در معرفی آثار سعدی به مغربزمین دانست. امرسون، فیلسوف و نویسنده مشهور آمریکایی قرن نوزدهم درباره سعدی میگوید: سعدی به زبان همه ملل و اقوام جهان سخن میگوید و گفتههای او همانند هومر، شکسپیر، سروانتس همیشه تازگی دارد. در کشور چکسلواکی، سرزمینی که کنام نویسندگان بزرگی همچون هرابال و کوندرا است، آثار سعدی از محبوبیت قابلتوجهی برخوردار است، چنآنکه ترجمههای مختلفی از آن در کتابخانههای معتبر این کشور موجود و مورد بررسی و تحقیق فراوان قرار گرفته است. پروفسور یان ریپکا، محقق ادبی و خاورشناس اهل چک در کتاب تاریخ ادبیات فارسی و تاجیک، سعدی و آثار او را در بافت ادبیاتفارسی مورد مطالعه قرار داده و او را بهعنوان یکی از جالبترین شخصیتها و فردی که در هر موضوعی تاثیری بسزا برجای گذاشته میستاید.
علل محبوبیت سعدی در فرهنگ غیرایرانی
اسباب شهرت و اعتبار سعدی نسبت به دیگر شاعران پارسیزبان را میتوان به دو دسته سبک نوشتار خاص و جهانبینی آرای او تقسیم کرد (باید اشاره کرد که منطقا ارتباط محکمی بین آرای سعدی با سبک نوشتارش وجود دارد که پرداخت مفصل به کموکیف آن در این مقال مجمل نمیگنجد.)
خصوصیات سبک نوشتار سعدی
کلام سعدی روشن و خوشآهنگ است و با سبک نگارش همعصران خود که زبانی انباشته از استعارات و تشبیهات غامض ادبی دارند، تفاوت اساسی دارد. سعدی در استفاده از مناسبات لفظی و صناعات ادبی اندازه نگه میدارد، به همین جهت ترجمه آثار وی به سایر زبانها برای افراط مسلط بر آن زبان روان و خالی از ملال است؛ اما این سادگی را بهتنهایی نمیتوان توضیحی برمقبولیت سبک نوشتار سعدی دانست، در نظم و نثر سعدی، این سادگی با بلاغتی هنرمندانه همراه شده که زیبایی آن را هزار چندان میکند و در عین حال از محتوای ارزشمندی هم برخوردار است.
بلاغت و فصاحت در عین سادگی
بلاغت را میتوان به این معنا دانست که جمله فصیح و برابر مقصود گوینده، واضح، رسا و هماهنگ با احوال و مقام محتوای سخن باشد؛ همانطور که قدما گفتهاند کلام باید برابر با مقصود باشد. این ویژگی فقط خاص سعدی نیست بلکه وجه اشتراکی است که بزرگان ادب پارسی در جهان به آن شهرت دارند، همانطور که پیش از سعدی در شعر استاد توس آن را شاهدیم.
ز کوه اندر آمد چو ابر بهار
گرفته تن زال را در کنار
در این بیت میبینیم که شاعر علاوه بر زیبایی و رعایت وزن و قافیه، با تشبیه سیمرغ، این پرنده عظیمالجثه به ابر بهاری سبب تلطیف فضای داستان میشود؛ مصرع دوم نیز آغوش کشیدن مادرانه را بهخوبی تصویر میکند اما بعدتر زمانی که سیمرغ برای نجات زال از مهلکه، حاضر میشود فردوسی از زبان سیمرغ میگوید:
همان گه بیایم چو ابر سیاه
بیآزارت آرم بدین جایگاه
برخلاف بیت پیشین هیبت سیمرغ به شکل ابر سیاه توصیفگر مادر غضبناکی است که برای محافظت از فرزند خویش در مهلکه حاضر شده. شعرای پس از سعدی از جمله خواجه حافظ شیرازی نیز از این بلاغت بیبهره نبودند اما تحفه شعر سعدی آن است که آگاهانه این بلاغت را با ایجاز و سادگی خلاقانه میآمیزد که سبب غافلگیری و حیرت خواننده میشود.
ما با توایم و با تو نه ایم اینت بلعجب
در حلقهایم با تو و چو حلقه بر دریم
در این بیت سعدی گلایه ساده را چنان شیوا، خلاقانه و در عین حال مأنوس و قابل فهم بیان میکند که خواننده نمیتواند بی آن که از زیبایی آن متاثر شود از آن بگذرد.
توجه به معنا و محتوای غنی
در عین این زیبایی و ایجاز، سعدی هرگز از محتوای شعر خود غافل نیست، آنچنان که به زعم ایرج میرزا، شاعری طبع روان میخواهد و نه معانی و نه بیان میخواهد. شعر سعدی همواره دارای محتوای غنی و ارزشمندی است که به روانی در نوشتار او جای گرفته و از این روست که طی سالها از گزند زوال تاریخ در امان مانده و استحکام و بدیع بودن خود را با قدرتی مستمر حفظ کرده است. خود استاد نیز به فراست، این نکته را دریافته آنجا که میفرماید: گل همین پنج روز و شش باشد وین گلستان همیشه خوش باشد
آرا و جهانبینی استاد سخن
سعدی، حکیم سخنور و تعلیمگری است که ما را به زندگی اخلاقمدارانه و همراه با تفکر و معرفت راهنمایی میکند اساس آموزه سعدی حکمت عملی و ذوق زندگی است و مسیری که او نشان میدهد راه معتدلانهای است که از پختگی و دوراندیشی یک خردمند جهان دیده برمیآید، چنان که از تعصب و گمراهی رهاست. او همچون استاد خویش شهابالدین سهروردی و ابوالفرج ابن جوزی ما را به پیروی از دین و شریعت توصیه میکند اما نه راه سهروردی را پیش میگیرد تا یکسره خود را مرید آرمانهای تصوف بداند، نه جوزی میشود که صوفیه را فریب خورده شیطان بداند بلکه در این برمیآید تا با میانهروی و بیآنکه خود را دیو یا فرشته کند در زندگی، احوال و مقام آدمیت تامل کند، ازهمین روست که آثار وی احوال و شرایط قشر وسیعی از مردم آن زمانه را با دقت و وضوح فراوان منعکس میکند. میتوان گفت به سبب همین ارتباط و انس سعدی با مردم اقوام و ملل است که در روحیات وی چنین اعتدال و مسامحتی را رقم زده است. ادوارد براون، مستشرق و ایران شناس آمریکایی در این باره میگوید: میدانیم که بیشتر شعرای متقدم ایران قسمت بزرگی از ذوق، قریحه و استعداد ذاتی خود را مصروف قصاید و مدایح میکردند، زیرا اکثرا شعرای دربار بودند و برای عامه مردم شعر نمیگفتند اما چون از گویندگان اشعار اخلاقی و حکمتآموز همچون سعدی سخن به میان آید، خوانندگان اروپایی مجذوب میشوند، زیرا وقتی میبینند سعدی به رسایی آنچه در نهاد آنهاست را بیان کرده؛ شیفته وی میشوند، چراکه سعدی عواطف و احساسات بشری را به فصیحترین تعبیر وبیان پرورانیده است. سعدی آموزگار حکمتی است بلند پایه که بنیان آن بر نوعدوستی و خرد است و مضامینی چون عدالت، انسانیت و آزادی که ملک مشاع تمام آزادگان جهان است؛ از این رو سعدی را اندیشمندی متعلق به تمام فرهنگها و جوامع بشری میدانند.