صحبتی با مدیران عامل دو باشگاه فولاد و استقلال خوزستان
محسن بابادی- کارشناس ورزشی پرتو جنوب
شهرآورد سرخابی های اهوازی در حالی به تساوی ۱ بر ۱ رسید که به خاطر لج و لجبازی های موجود بین مدیران دو باشگاه در ورزشگاه تختی آبادان با کمترین میزان تماشاگر برگزار شد. در حالی که می توانست در ورزشگاه شهدای فولاد و با حضور حداکثری تماشاگرانی برگزار شود که مدت های زیادی برای تماشای این مسابقه لحظه شماری می کردند. اما بازی به علت بعد مسافت، خطرات جاده و هزینه و زمان رفت و برگشت به آبادان، حدودا ۳۰۰۰ تماشاگر بیشتر نداشت.
اگر مسأله اختلاف مدیران دو باشگاه حل نشود و دست از این رفتار ها که به فوتبال خوزستان آسیب می زند برندارند، آینده خوبی برای آن ها در بعد مدیریتی و ابقا در سمت هایشان متصور نخواهم بود. دو تیم متعلق به مردم خوزستان و آن عزیزان تنها امانتدار و چند صباحی خدمتگزار مردم در آن تیم ها هستند. پس می طلبد کمی خویشتندار بوده و از مصاحبه علیه هم به شدت پرهیز نموده و تمرکزشان روی تیم هایشان باشد.
یکی از مهم ترین دلایل ناکامی و ته جدولی بودن این تیم ها، کشیده شدن مسایل مدیریتی و لجبازی های بچه گانه آن ها به درون زمین و مسایل فنی بوده است. مدیرعامل یک تیم که زیاد در اهواز حضور ندارد و همه اختیارات باشگاه را به سرمربی اش سپرده و گویا جای مدیرعامل و سرمربی عوض شده و مدیرعامل دیگر باشگاه هم با مصاحبه های غیرضروری و حاشیه ای که در شأن مدیرعامل یک باشگاه لیگ برتری نیست، سبب شده اند که تیم هایشان و مردم خوزستان این گونه در فوتبال کشور تحقیر شده و حاضر هم نیستند این اختلافات را کنار بگذارند. به اعتقاد بنده اگر این مسایل حل نشود، هم آقای بابادی و هم آقای محمدی ممکن است تا انتهای فصل در کنار تیم هایشان نباشند. چون صبر مردم خوزستان هم حدی دارد و اگر دو تیم در یکی دو هفته آینده نتیجه دلخواه را نگرفته و وارد بحران شوند، دیگر نه از اعتبار فوتبال خوزستان چیزی می ماند و نه از آن مدیران.
پس بهتر است تا همین جای کار هرچه پیش آمده را کنار بگذارند و حتی علیرغم میل باطنیشان، دست در دست هم گره کرده و سعی کنند اجازه دهند دو تیم در بستری سرشار از آرامش ادامه لیگ را سپری کنند. استقلال خوزستان و فولاد خود هر کدام هزار و یک مشکل دارند و توانایی و کششی برای اختلاف مدیران عامل و مصاحبه های آن ها علیه هم را ندارند. اگر آقای کیوان بابادی پس از بازی مقابل استقلال تهران و در دیگر مصاحبه های تندشان به جای این همه انتقادات و هجمه ها علیه فولاد کمی خویشتن داری می کرد و با ادبیاتی بهتر و تشکر از مدیران شرکت فولاد در رسانه به جهت همکاری ولو اجباری، زمینه ساز همکاری های بعدی را فراهم می کرد، بدون تردید اختلافات و مصاحبه های دیگری به وجود نمی آمد. در همین بازی شهرآورد هم بهتر بود کیوان بابادی اجازه می داد بازی در ورزشگاه شهدای فولاد برگزار شود که به جای ۳۰۰۰ تماشاگر، حداقل ۱۵۰۰۰ هزار تماشاگر تیم استقلال خوزستان را تشویق کند.
از طرفی با این رفتار ها و متعاقبا پاسخ و واکنش فولادی ها و امکان عدم آماده سازی ورزشگاه غدیر تا انتهای فصل، تا کی باید استقلال خوزستان از تماشاگران و تماشاگران از بودن کنار تیم محبوبشان محروم شوند؟ آقای بابادی برای بازی با پرسپولیس هم قصد دارد در آبادان از این تیم میزبانی کند و مردم را از اقصی نقاط استان و اهواز به آبادان بکشاند؟ بدون تردید در آن بازی تماشاگران پرسپولیسی چند برابر خواهند بود و استقلال خوزستان گویی میمهان می باشد تا میزبان. مردم آبادان خونگرم، مهمان نواز و اخلاق و فرهنگشان از گذشته تا کنون زبانزد خاص و عام بوده است، اما مشکلات فوتبال آبادان و صداوسیمای آبادان کم نیست که بخواهد در کنار بازی های نفت، استقلال خوزستان را هم هر هفته پوشش دهد.
البته به علت غیرت و تعصب آبادانی آن ها تا پای جان به استقلال خوزستان کمک خواهند کرد. اما دلیلی نمی شود که ما به خود نیاییم و فشار مضاعفی هم به ورزشگاه و فوتبال آبادان، هم در بحث امنیت ورزشگاه و شهر و هم پوشش خبری به آن ها وارد کنیم. خصوصا در شرایطی که نفت آبادان هم هنوز نتایج مطلوبی نگرفته و مردم آبادان دل خوشی به فوتبال نداشته و دل و دماغی برای پرداختن به فوتبال ندارند. آبادانی ها در زمان جنگ هم نشان دادند که حاضرند از جانشان بگذرند اما کشور آسیبی نبیند. جان و مال و همه چیزشان را برای سربلندی کشور دودستی تقدیم کرده و تا بدین لحظه، هنوز نتوانستند به آن شکوه و رفاه گذشته خود برگردند، اما لحظه ای هم دم نزده و اعتراضی نکرده و اکنون هم به رسم وفاداری به استان و غیرت مثال زدنی شان تا هر موقع که استقلال خوزستان بخواهد، میزبان آن ها خواهند بود.
اما استقلال خوزستان هم باید شرایط، کمبود ها و محدودیت های این شهر را درک کرده و ضمن تلاش مضاعف برای آماده سازی ورزشگاه الغدیر، با فولاد آشتی کرده و از امکانات و ظرفیت آن ها در فضایی مسالمت آمیز استفاده کند که هم به آن ها کمک شود هم به آبادان و هم به فولاد. اما مصاحبه پشت مصاحبه چه سودی دارد؟ چه دردی را از تیم استقلال خوزستان دوا می کند؟
بیشتر بخوانید:
نگاهی به عملکرد فولاد و استقلال خوزستان در هفته هشتم لیگ برتر
اگر چند بازی دیگر پول به این تیم و بازیکنانش نرسد و تیم به حاشیه برود و نتایج تماما تبدیل به باخت شود چه؟ آن وقت دیگر نه با آبادان رفتن مشکل حل می شود نه مصاحبه و نه هیچ کار ضرب العجل دیگری و تنها مردم شریف خوزستان آسیب خواهند دید. بهتر است مسایل را از حالت خصومت های شخصی خارج کرده و به مسایل تیم تمرکز کنند نه اینکه دایم المصاحبه باشند. فولاد و استقلال خوزستان با هم، در کنار هم و تنها برای دلخوشی مردم خوزستان و برای عزت و افتخار فوتبال خوزستان می جنگندند و تلاش می کنند. یکی با لباس آبی و دیگری با لباس قرمز رنگ.
در این شرایط، اختلافات داخلی چه معنا و مفهومی جز نابودی فوتبال خوزستان خواهد داشت؟ پس مدیران دو باشگاه خصوصا استقلال خوزستان در هر مرحله ای از تنش و اختلافات هستند، آن ها را کنار گذاشته و تنها به یک موضوع که آبرو و عزت فوتبال خوزستان است فکر کنند و بس. این پست و سمت ها می آیند و می روند. تنها نام نیک و خدمات انسان هاست که می ماند. امیدوارم این صحبت ها را مدنظر قرار داده و کمی به خود بیایند و بدانند کجای کار هستند و آگاه باشند الان فقط زمان تلاش برای نتیجه گرفتن و عملکرد خوب، پیشرفت در جدول رده بندی و شاد کردن دل مردم خوزستان است.
بارها با خود فکر کرده ام اگر در طی این همه بازی استقلال خوزستان به میزبانی آبادان و مسیری که چند هزار تماشاگر در هر بازی در آن تردد می کنند، خونی از بینی هر کدام از هم استانی های علاقمند این تیم ریخته شود یا کسی در این جاده آسیبی ببینند، پاسخگو چه کسی است و کدام وجدان و عقل سلیمی تحمل دیدن و شنیدن این خبر ها و صحنه ها را دارد؟ پس کمی فتیله اختلافات را پایین کشیده تا شعله این تنش ها سبب آتش سوزی و خاکستر شدن فوتبال استان نشود. بدون تردید هرچه دست از غرور و لجبازی و مصاحبه برداریم، به همان نسبت و چه بسا بیشتر موفقیت تیممان افزایش خواهد یافت.
