انتخابات ۱۴۰۲ و داستان تکراری وعده ها در شهرستان کازرون
روزی روزگاری، طبیبی در شهری زندگی می کرد که سالها به مداوای مردم شهر مشغول بود.
در این شهر، قصابی بود که مدت طولانی بخاطر زخم کهنه ای که داشت، مشتری ثابت طبیب شده بود و طبیب در این سالها مرتب به خانه قصاب می رفت و پس از اینکه به طور مفصل از وی پذیرایی می شد به مداوای زخم کهنه و دردناک قصاب مشغول می شد و هنگام خروج از منزل وی، علاوه بر دستمزدش مقداری گوشت نیز دریافت می کرد.
تا اینکه روزی طبیب برای انجام کاری، چند روزی از شهر خارج شد. در این فاصله دوباره زخم قصاب سر باز کرد و درد امانش را برید و قصاب از سر ناچاری به فرزند طبیب که در غیبت وی کار مداوای بیماران را انجام می داد مراجعه کرد. فرزند طبیب زخم را شست و با دقت نگاه کرد و در آن تکه کوچکی استخوان یافت. استخوان را از لای زخم بیرون کشید و پانسمان کرد و قصاب نفس راحتی کشید و از درد خلاصی یافت.
بالاخره بعد از چند روز، طبیب به شهر بازگشت و فرزندش ماجرا را با افتخار برایش تعریف کرد.
طبیب دو دستی بر سرش کوبید و گفت خاک بر سرت باد که خاک بر سرمان کردی. تو خیال کردی من آن استخوان لای زخم را ندیده بودم؟ من عمدا آن را بیرون نمیکشیدم که مشتریمان را از دست ندهیم و گوشتمان مجانی باشد…
این حکایت را می توان به پروژه های ناتمام شهرستان کازرون که قدمتشان به دهها سال می رسد و همچنان نیمه کاره و بلاتکلیف رها شده اند تشبیه کرد.
زمان انتخابات نزدیک شده و اکثر کاندیداها دوباره دست به کار شده اند و سالهاست که دستاویزشان همین پروژه ها و وعده به سرانجام رساندن آنهاست که با وجود گذشت سالها و سپری شدن دوران نمایندگی افراد مختلف، هیچکدام تاکنون سر و سامان نیافته اند.
ولی واقعا این دستاویز تکراری تا چه زمانی کاربرد خواهد داشت؟!
واقعا تا کی مردم شریف کازرون می توانند این استخوانهای لای زخم و محرومیت در زمینه های مختلف شهرستان را تحمل کنند و به دنبال یک ناجی برای بهبود اوضاع باشند؟
و باز هم صبر و صبر و صبر…
محمدحسین اسلام پرست-مدیرمسئول پایگاه خبری پرتو جنوب