بازنشستگی؛ پایان کار یا شروع کابوس
به گزارش پرتو جنوب به نقل از شهروند فارسی، بازنشستگی در تقویم رسمی پایان دوران کاری نامیده میشود، اما در واقعیت چیزی شبیه به تبعید از میدان فعالیت و نقش اجتماعی است. کارمندی که سالها تجربه و تلاش پشت میز و پروندههای اداری داشته، ناگهان با تغییر ناگهانی سبک زندگی مواجه میشود و باید آماده شود تا هویت کاری خود را رها کند.
مدیران با تجربه؛ دل کندن سخت است
بسیاری از مدیران با بیش از ۳۵ سال سابقه فعالیت دل از سیستم نمیکنند و همچنان با تمام توان درگیر میز و پروندههای اداری هستند. برای آنان بازنشستگی نه فرصت، بلکه تهدیدی واقعی برای از دست دادن نقش و جایگاه است.
چالشهای روانی و اجتماعی بازنشستگی
برای سایر بازنشستگان هم این دوران پرچالش است. محرومیت عاطفی، از دست دادن هویت و نقش اجتماعی، و تغییر ناگهانی سبک زندگی، دغدغههای اصلی این افراد است. جملههایی مانند: از فردا کسی جواب سلام ما را هم نمیدهد! یا رفقا مارو کنار گذاشتن عمق مشکلات روانی و اجتماعی بازنشستگان را نشان میدهد.
خانوادهها و تغییر نقش بازنشسته
خانوادهها نیز گاهی از حضور دائمی فرد بازنشسته در خانه گلایهمند میشوند: ای کاش چند ساعتی از خانه بیرون برود! حضور مداوم بازنشسته گاهی باعث تنش و ناسازگاری در روابط خانوادگی میشود، موضوعی که اغلب نادیده گرفته میشود.
فرصت یا تهدید؛ نوع نگاه شما تعیینکننده است
با این حال، گروه کمی از بازنشستگان با پسانداز مناسب و روحیه آماده، این دوران را فرصتی برای کشف دوباره زندگی و دنبال کردن علایقشان تبدیل میکنند. فعالیتهای هنری، باغبانی، سفر یا راهاندازی کسبوکار کوچک، برای آنان پلی است به سوی نشاط و پویایی.
بازنشستگی برای اکثریت، نه فرصت طلایی، بلکه چالشی هویتی و روانی است که اگر مدیریت نشود، به کاهش حس ارزشمندی، سلامت روان و کیفیت زندگی منجر میشود. پذیرش نقش جدید و آماده شدن برای دوران بازنشستگی، کلید تبدیل تهدید به فرصت است.
مازیار فتحی