چالش ها، موانع، امیدواری ها و آینده تیم فوتبال نفت آبادان
محسن بابادی- کارشناس ورزشی پرتو جنوب
همه ما می دانیم تیم خوب و محبوب نفت آبادان تا بدین جای کار نتایج مطلوبی نگرفته و بازی های باکیفیت و امیدوار کننده ای هم ارایه نداده که حداقل دلمان خوش شود اگر امتیازات لازم جمع آوری نشده، بازی های تیم کورسویی از امید را در دلمان روشن کرده است. تیم ساختار و هماهنگی خوبی میان خطوط سه گانه در فاز های انتقال از دفاع و حمله و بالعکس نداشته، در خط دفاعی پراشتباه و فرصت صاحب توپ شدن و لمس زیاد توپ را به مهاجمین حریف می دهد و مدافعین با فاصله از آن ها بازی کرده و فشار لازم را روی آن ها اعمال نمی کنند و یارگیری نسبتا ضعیف و سردرگمی را در یک سوم دفاعیمان شاهدیم به نوعی که مهاجمین تیم رقیب راحت و بی دغدغه به خلق موقعیت و گلزنی فکر می کنند.
حتی در خط حمله ما نیز تاکتیک های خاصی برای گلزنی طراحی و اجرا نشده و همان محدود موقعیت ها هم به راحتی و بر اثر بی برنامگی و کم دقتی مهاجمان به هدر می رود. از طرفی تیم در حملات و حتی ضدحملات بسیار شتاب زده و عجولانه عمل کرده و سرعت دادن به بازی را با بازی شتابزده و کم دقت که منجر به لو رفتن توپ ها و ایجاد ضدحملات خطرناک علیه ما می شود اشتباه گرفته است. به راحتی به حریفان اجازه می دهیم بدون هیچ فشار خاصی روی دروازه ما ارسال و سانتر انجام دهند و پشت محوطه جریمه نیز، با خطا های بعضا بی مورد ضربات کاشته فراوانی طی این ۵ بازی به حریفان داده ایم که با اوضاع و احوال فعلی تیم، هر کدامش می تواند به یک گل و فاجعه علیه ما تبدیل شود. همچنین نفت در خط حمله حملات خطرناک و ممتدی را ایجاد نکرده و از موج دوم و سوم حمله خبری نیست و تک حملات ناگهانی، پراکنده و کم اثری را از این تیم شاهد هستیم. آری تمامی این ایرادات در نفت آبادان وجود دارد. اما تنها دلخوشیمان حضور تعدادی بازیکن و کادر بومی است.
مسعود شجاعی مربی جوان و آینده داری است که رکورد سه بار حضور در جام جهانی و اگر اشتباه نکنم پنج دوره جام های آسیایی و چند سال بازی در لالیگا مقابل اسطوره های فوتبال یک قرن اخیر جهان را داشته و فوتبال روز دنیا را به معنای واقعی لمس کرده که قطعا با این تجربه گرانبها می تواند طی یک برنامه ۳ الی ۵ ساله تیم نفت را هم لیگ برتری و هم شاید قهرمان جام حذفی یا لیگ برتر کند.
این یک خوش خیالی یا حمایت کورکورانه نیست. تا جایی که ذهنمان یاری می دهد، نفت همواره در لیگ برتر نیمه پایینی جدول و مدعی سقوط بوده و باخت های پرگل و بازی با اعصاب و روح و روان مردم آبادان دیگر برای آنها عادی شده بود. تنها طی چند سال اخیر و آن هم در جام حذفی در یکی دو مورد شانس قهرمانی را داشت که آن هم محقق نشد. کمی به گذشته برگردیم. زمانی که عبدالله ویسی مربی خوب و رو به رشد آن روز های فوتبال کشور به عنوان یک مربی بومی سرمربی استقلال خوزستان شد، در سال اول استقلال خوزستان به سختی توانست در لیگ برتر ماندگار شود و در سال دوم نیز عملکرد خوبی نداشت، اما سال سوم در عین شایستگی میان تمام مدعیانی که چند برابر هزینه کرده بودند، مقتدرانه قهرمان لیگ برتر شد.
آن هم با بازیکنانی بومی که بسیاری از آن ها تا ۶ یا ۷ سال بعد تغذیه کننده اصلی تیم های خوزستانی و کشوری بوده اند. نسلی طلایی که شکل گرفت و افتخار آفرید. پس فوتبال استان و آبادان و خصوصا تماشاگران و علاقمندان فهیم تیم نفت بایست این فرصت را به تیم و مسعود شجاعی که عصاره فوتبال نوین و یکی از سرمایه های فوتبال کشور است بدهند تا پله پله تفکرات خود را به تیم تزریق کرده و بتواند با آرامش و بدون استرس ناشی از سکوها این مسیر دشوار را طی نموده و هفته به هفته تیم را بهتر و بهتر کند. قطعا اگر بخواهیم در لیگ دسته یک قیاسی بین مربیان داشته باشیم، مسعود به لحاظ دانش و علم روز فوتبال دنیا و تجربیات ارزشمند ملی و حضور در جام های جهانی و لالیگا در زمان عصر طلایی تیم های ریال، بارسا، اتلتیکو و… و هم به لحاظ اخلاقی و حرفه ای بودن، جزو سرترین مربیان کشور بوده اما زمان لازم دارد تا بتواند فوتبال آبادان را از نو بسازد.
برای ساختن استعداد های فوتبال آبادان و نفتی که طی یکی دو دهه اخیر همواره با مربیان و بازیکنان غیربومی کار کرده که هر کدام خود و بازیکنانش پول نفت را گرفته و سپس به تیم های دیگر رفته و سرنوشت تیم اصلا برایشان مهم نبود، اکنون فرزند آبادان قصد دارد هرآنچه طی ۲۵ سال اخیر از فوتبال سطح اول دنیا آموخته را با تکنیک ناب آبادانی و جوانگرایی عجین کرده و امپراطوری نفت را از نو پایه گذاری کند. پس برای این کار باید صبر کرد و یک برنامه ریزی حداقل سه ساله کرد.
نفتی که اگر مجددا در لیگ برتر حضور پیدا کند، اما باز هم ته جدولی باشد و یک بازیکن آبادانی و خرمشهری در آن نباشد، چه لذت و افتخاری برای مردم خوزستان و آبادان دارد؟ نفتی که با مربی غیربومی و ۱۵ تا ۱۷ بازیکن غیربومی و مسن با بودجه نجومی بسته شود و یا ته جدول لیگ برتر باشد یا سقوط کند چه توفیری برای مردم آبادان جز دلخوشی موقتی دارد؟ هرچند برای تیم امسال هم کم هزینه نشده.
پس اگر این فصل تا هفته پنجم نفت نتیجه لازم را نگرفته، نباید زیاد حرص و جوش خورده و ناامید شده یا لحظه ای دست از حمایت تیم بکشیم. بلکه هر کار بزرگ و آینده نگری هزینه دارد و حضور قدرتمند و جوانگرایی و مملو شدن تیم از بازیکنان بومی در آینده نزدیک سخت و پر زحمت است و اگر خدای ناکرده این فصل هم به لیگ برتر صعود نکردیم، اصلا نباید ناراحت شده و مسعود این آخرین سرمایه ارزشمند فوتبال آبادان را از دست بدهیم. بلکه باید اجازه دهیم پله پله در کنار نفت رشد را تجربه کرده و به امید خدا با جوانگرایی و به کارگیری بازیکنان بومی در فصل بعد، نوید آینده ای درخشان و تولدی دیگر را برای فوتبال آبادان بدهد.
پس بازهم تاکید می کنم باید صبور بوده و دست از حمایت نفت نکشیم. هنوز از ۳۴ بازی این فصل ۲۹ بازی دیگر باقیمانده که با میانگین تقریبا دو امتیاز از هر بازی و کسب حدودا ۵۶ امتیاز و این ۴ امتیاز جمع آوری شده در هفته های ابتدایی، با حدودا ۶۰ امتیاز لیگ برتری شویم. آن روز نزدیک است. اما کمی صبر می خواهد و مشروط بر حمایت همه جانبه هواداران و پیشکسوتان و رسانه های ورزش آبادان تا آخرین بازی لیگ با همان شور و حرارت همیشگی است. بنده به آینده این تیم و آغاز تحولی عظیم و بازگشت قدرت به فوتبال آبادان و تبدیل شدن مجدد به قطب فوتبال کشور خوشبینم.
اما مسعود شجاعی عزیز هم باید در این بستر آرام و حمایت ها، اشتباهات خود را در خصوص مسایل فنی، انتخاب کادر ضعیف، عدم کنترل کادر و نیمکت بپذیرد و سعی کند آن ها را هرچه سریعتر برطرف کند. چرا که خود آبادانی است و به تمامی جوانب از جمله علاقه مردم به تیم اشرافیت داشته و بایست کاری کند که اگر تیم نتایج مناسبی نمی گیرد، حداقل فوتبال بازی کند تا دلمان خوش شود دارد در تیم اتفاقات خوبی می افتد و عصاره فوتبال اروپا و جهان به تیم تزریق شده نه اینکه حس کنیم همانی هم که داشته ایم از دست رفته و مسعود هم یک مربی معمولی مثل بقیه است. پس، پیش به سوی آینده ای روشن با حمایت همه جانبه و مشت های گره کرده در حمایت از نفت در هفته ششم در ورزشگاه تختی آبادان.