نامه ای به شمس لنگرودی
شعرها شعرها سر باز کرده اند! همان شعرهایی که کارگر بودهاند! جهان اکنون عقربی شده است و دست های بشر بر سر چقدر یادآور چلیپا بر جلجتاست ! شاعران هنوز هم با بیتی جنگ ها را سرد میکنند… مرزها را برمی دارند… و گاهی از سرسنگینی ی سکوت کوه می سازند … اما اما گاهی نمیتوانی با دست هایت چای بنوشی یا با چشمهایت … می دانم شعرها میتوانستند اردیبهشت بال در بیاورند! سر […]