برچسب زده شده با: علی حاتمی

بارانه ۳

1404-09-08

تو سوء تفاهم قصه ای پروانه می پرد و بلور می تند تنهایی مان روی شمعدان فردا سه بار زنگ زدم بزرگیت با زنبیل رفته بودی چقدر نگرانم هرگز بیایی من باشم و تو بلندای کاج چند فردا در امروزمان حل می شود برای شمع خواب می ریزد مثل شیرینی عروسی تا دیده باشم ات رفته ای نمی پذیرندم در مدرسه کولی ها و حالا ده سال کوچک تر بچینی انار از دستانم انگشتانم تر […]

انرژی خورشیدی و فرار از فرونشست

1403-05-11

گویا در آلمان صاحب شرکت بوده و کسب و کاری موفق…. اما پس از بازنشستگی به هوای پرستاری و رسیدگی به مادر سالخورده و علاقه به سرزمین مادری، برگشته، با توجه به شرایط و نیاز امروز جامعه، کار فروش و نصب صفحه های انرژی خورشیدی پیشه کرده بود…. یک بار در نمایشگاهی ملاقاتش کردم، می گفت «نقل به مضمون»: «در آلمان به ما می گویند؛ تکیه کلام شما ایرانی ها، ان شاء الله و ما […]

×