شوق بازگشت
غزلی از محمدرضا احمدی فر از کتاب آوازهای ابری سه شنبه، وقت سحر، بیست و هشتم اسفند به شوق تو دل از این شهر خسته خواهم کند قسم به حرمت گمپول های جاجیمت مرا دوباره به ایل خودم بزن پیوند مرا ببخش که عاشق شدن ز یادم رفت مرا ببخش که دیگر نمی زنم لبخند چه زود دست و دل کوچک به نان محتاج مرا از آن همه زیبایی ات جدا کردند چه روزگار غریبی […]