نقل سنگ است
نقل سنگ است دیوارها می توانستند سقف باشند ! نقاشان می توانستند پای باران را وسط بکشند ! شاعران می توانستند زیر روز روشن بزنند ! شب های روسیاه می دانند دست های جغرافیا کوتاه تر از تاریخ است ! آه ای زبان مادری ! ای زخم ! ما لب های زیادی را در قهوه هامان غرق کرده ایم ! نقل سنگ است… اعتراف میکنم ؛ زخم ها کارگر بودهاند ! _____ محمد صفائی زمستان […]