خواب شب بوها؛ غزلی از محمود بهمنی
«خواب شب بوها» شب می رسد از لابه لای پیچک موهات پیچیده عطر عاشقی در خواب شب بوهات دارد بهار از دامنت آغاز می گردد آغاز فصل شعر و آواز پرستوهات دارند در وصف تو می گویند شاعرها از طعم لب های تو و از آلبالوهات یک شهر را دنبال راهت می کشانی با موسیقیای بازی دست و النگوهات سمت نگاهت عاشقانه تور می ریزند در بندر چشمان تو بی وقفه جاشوهات دریاترین! آغوش واکن، […]