برچسب زده شده با: پرویز انبارکی

«اشک هایم»

۱۴۰۳-۰۸-۰۶

اشکهایم همه در راه دلم دادم و رفت گرم گفتم نشوم از دهن افتادم و رفت بارها قلوه ی دل بر سر لب کوبیدم دود شد خون دل از آتش بیدادم و رفت پنجه ام ناز کشیدم به ضریح دل دوست سنگ کوبید به فرق سر اجدادم و رفت نوعروس آمد و با گوشه ی چشمش دل برد بار الهی گل پرپر شده دامادم و رفت بس که شب ناله زدم صبح ز پا افتادم […]

×