» فرهنگی هنری » ادبیات » شوق بازگشت
ادبیات
کد خبر:26070 | ۱۹ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۰۲

شوق بازگشت

پرتو جنوب

غزلی از محمدرضا احمدی فر از کتاب آوازهای ابری

سه شنبه، وقت سحر، بیست و هشتم اسفند
به شوق تو دل از این شهر خسته خواهم کند
قسم به حرمت گمپول های جاجیمت
مرا دوباره به ایل خودم بزن پیوند
مرا ببخش که عاشق شدن ز یادم رفت
مرا ببخش که دیگر نمی زنم لبخند
چه زود دست و دل کوچک به نان محتاج
مرا از آن همه زیبایی ات جدا کردند
چه روزگار غریبی است آه… دختر ایل
که زلف های تو همرنگ روزگار منند
نگاه عکس ورم کرده ی تو می گوید
که دل به این همه تا چند بسته ای تا چند؟
و من ز شرم تو سر می نهم به شانه ی شهر
و گریه می کنم از غربتم بلند، بلند
ببند _گر چه تهی_ کوله بار رفتن را
خروس خوان دل از این شهر خسته خواهم کند

 

***

_ برای معرفی و نقد کتاب تازه چاپ شده تان! در این ستون، تماس بگیرید.
_آثار ادبی خود را همچنین می توانید در واتس آپ یا ایتا به شماره ۰۹۱۷۸۲۲۵۸۴۸ علی حاتمی «ع.آیدین»، ارسال فرمایید.
_ به همراه اثر، عکسی «حتی الامکان غیر پرسنلی» از خود بفرستید.

علی حاتمی «ع. آیدین» – دبیر سرویس ادبی پرتو جنوب

Print Friendly, PDF & Email
  • ×