تخریب زمین های خاکی، از دلایل نابودی فوتبال محلات
محسن بابادی – کارشناس ورزشی پرتو جنوب
طی دو دهه اخیر، بر اثر افزایش بی سابقه نرخ دلار، یورو و…به صورت عمدی یا سهوی و سقوط ارزش پول ملی، تورم، بیکاری و رشد نه چندان مطلوب دستمزد ها، قشر کم بضاعت فقیر و فقیرتر شده و اموال و دارایی های مرفهین فاصله بیشتری از قشر متوسط و پایین جامعه گرفته است.
بدون تردید ارزش ملک و زمین اعم از مسکونی، کشاورزی و تجاری نیز رشد بی سابقه ای داشته به گونه ای که اختلافات و درگیری های شدیدی مابین خانواده ها و بستگان در روستاها و شهرها شکل گرفته که گاها کار به جاهای باریک نیز کشیده شده و مراکز و مراجع قضایی مملو از پرونده هایی در این خصوص شده است.
چه بسا اتفاقات ناگواری در این درگیری ها رخ داده و از بین رفتن مهر و محبت میان مردمی که سال ها در آن زمین زندگی و کشاورزی کرده بیشتر و بیشتر شد. مردمی که دیگر چشم دیدن همدیگر را نداشته و تنها فکر و ذکرشان تهیه سند و تخصیص متراژ بیشتری از زمین های یاد شده به خود بوده است.
در چنین بستر و شرایطی، اماکن ورزشی خصوصا زمین های خاکی فوتبال در شهرها و روستاها که زمانی کم ارزش تلقی می شدند، چشم طمع مالکین را به خود معطوف کرد تا جایی که بی رحمانه اقدام به فروش، واگذاری و ساخت و ساز در آن کرده و برایشان تنها چیزی که مهم نبود، سلامتی و احساسات افرادی بود که سال ها در آن زمین ها ورزش و مربیگری کرده و چه بسا بازیکنان بزرگی تحویل فوتبال کشور داده بودند. حتی دامنه این اتفاقات تلخ به مراکز دولتی متولی و مالک زمین ها نیز رسید و بدون هیچ توجهی اقدام به مصادره زمینهای ورزشی، ساخت و ساز یا واگذاری آنها نمودند و باز آن کس که متضرر شد، نوجوانان و جوانان علاقمند به فوتبالی بودند که چشم امیدشان به بازی کردن در این زمین های خاکی با حداقل امکانات ممکنه بود.
اگر به عنوان مثال نگاهی کلی به زمین های فوتبال ۱۶ هکتاری، کوت عبدالله، لشکرآباد، حصیرآباد، آهن افشار، ملاشیه، شیبان، ویس، ملاثانی و…در اهواز و حومه این شهر بیندازید، حقیقت ماجرا بیشتر مشخص خواهد شد که چه فجایعی رخ داده است. در شهر های دیگر استان نیز به همین صورت. دلیلش این است که در زمان گذشته، ساز و کار، تعامل و قوانین مناسبی از سوی نهاد های مرتبط با مسکن، اراضی، تربیت بدنی و…وجود نداشت یا شاید هیچ گاه فکرش را هم نمیکردند که چنین شود.
چه بسا در حین عملیات تخریب یا ساخت و ساز های غیرورزشی، با مخالفت اهالی ورزش آن کوی و محله نیز مواجه شدند که به علت عدم حمایت و نبود ساختار و بستری مناسب مرتبط با حمایت از ورزشکاران و اماکن ورزشی، تلاش این عزیزان بی نتیجه ماند و قدرت و برش آن نهاد ها بر علاقه، تلاش و خواست آن جوانان ورزشکار چربید و مجبور به تمکین و پذیرش شرایط جدید شدند. اما اکنون، هر کس بپرسد چه بلایی بر سر فوتبال خوزستان آمده که دیگر ملی پوشی ندارد و تیم های ترازاول باشگاهی اش در لیگ های مختلف تبدیل به وارد کننده بازیکن از دیگر استان ها با مبالغ سرسام آور شده اند، یکی از مهم ترین دلایلش همین کم شدن و از بین رفتن زمین های یاد شده می باشد.
این انتظار می رفت زمین های خاکی که چند دهه محل تجمع خیل عظیمی از علاقمندان به فوتبال بود، به مرور و با پیشرفت امکانات ورزشی و ماشینی تر شدن زندگی ها، از سوی دولتمردان و مسولین تبدیل به زمین چمن و دارای امکانات بهتری برای ورزش شود. اما نه تنها چنین نشد، بلکه روز به روز همان هایی که بودند نیز از بین رفتند و الان جز یاد و خاطره ای، چیزی از آن ها و آن روزگاران باقی نمانده است. طی دو دهه اخیر شهرداری در اقدامی موثر و شبه جایگزینی، اقدام به احداث چمن های مصنوعی نمود که همان پروژه هم نیمه تمام باقی ماند و چمن های مصنوعی از جمله منازل راه کربلا اهواز و…نیز یا به کلی تخریب شده اند یا به دلیل بی توجهی در آستانه حذف از چرخه ورزش هستند.
در خاتمه امیدوارم مسولین محترم، همان محدود چمن های مصنوعی و زمین های خاکی که باقی مانده اند را حفظ نموده تا فوتبال استان هنوز اقتدار خود را در ورزش کشور حفظ نموده و محدود استعداد های باقیمانده سراغ دود و دم، فساد اخلاقی و در یک کلام هدر نروند و مربیان و علاقمندانی که بدون چشمداشت در محلات و این زمین ها تیم داری می کنند، از همین حداقل لذت ممکن در این شرایط دشوار زندگی در خوزستان محروم نشوند.