» سیاسی » بازگشت سریع مهاجران، شرط اول برای بازسازی و یا تغییرات اساسی در نظام سیاسی و اداری افغانستان
سیاسی - مقالات
کد خبر:43201 | ۱۶ فروردین ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۱۱

بازگشت سریع مهاجران، شرط اول برای بازسازی و یا تغییرات اساسی در نظام سیاسی و اداری افغانستان

پرتو جنوب

دکتر امان الله دهقان فرد- کارشناس ارشد روابط بین الملل و دیپلمات پیشین ج.ا.ایران – تحلیلگر سیاسی پرتو جنوب

اول)- بیش از ۴۵ سال است که اوضاع سیاسی، حاکمیتی و حکومتیِ همسایه ی شرقیِ ما، افغانستان، بصورت مدام دچار تغییر و تحولات اداری، دگرگونی های امنیتی و افت و خیزهای مصنوعی، آنهم در ابعاد مختلف قومیتی، زبانی، فرهنگی و مذهبی شده و بدلایل متعددی از جمله:

-مسئولیت ناپذیری و ناماندگاریِ عمده ی ساکنان و مردمان برابر طرح، نقشه و توطئه های سایر بازیگران.

-ترک صحنه و میدان مقابل مزدوران، دشمنان و اشغالگران، مخصوصا شبه نظامیانِ تربیت شده توسط سرویس های اطلاعاتی بیگانگان!

-فرارِ «ترس زایانه» و «زبونانه» از مخاطرات و خطرات «احتمالیِ» جانی و مالی و متقابلا واگذاری راحتِ عرصه به متجاوزان و مهاجمان.

-و مواردی نظیر آن، ضمن مهاجرت فردی، جمعی و فامیلی به دیگر کشورهای پیرامونی و جهان، بویژه ج.ا.ایران، اجازه می دهند تا بر سرِ حق و‌ حقوق شخصی و عمومیِ آنان تصمیم گیری و بدون هیچگونه مانعی منافع، معادن و مناطق شان مورد چور و چپاول و غارت دیگران قرار گیرد!

دوم)- تاریخ گذشتگان نشان داده، تجربه ی پیشینیان اثبات نموده و اوضاع پیشِ رویِ ما و سایر ملت های حال حاضر بخوبی روشن کرده که رئیس و مرئوس و یا مسئول و مامور هر قوم و قبیله ای، بخاطر تحصیل رفاه بیشتر، کسب درآمد افزون تر و یا دور نمودن خود، خانواده و اطرافیان از برخی ناملایمات طبیعی و دردسرهای ثانوی، اقدام به ترک موطن آبایی و اجدادی نماید. مقدرات دنیوی و سعادت اُخروی اش را به دست نامحرمان سپارد و برای حفظ مردمانش از آتش هجوم دشمن اقدامی صورت ندهد، حتی اگر تمام امکانات مادی و معنوی را در سرزمین جدید بدست بیاورد و به درجه ی عالِم دهری، تاجر موفق جهانی و مقام آیت الله العظمایی! نیز نائل گردد باز هم شایسته ی مورد تحقیرِ زبانی و عملی قرار گرفتن بوده و از اینکه فرار را بر قرار ترجیح داده و با اَعمال و رفتار خود موجبات قتل عام همزبانان و هموطنان را فراهم آورده، حقیقتا سزاوار سرزنش و ملامت همگانی خواهد بود!

سوم)- اینکه شما بعنوان فرزندان زاده شده در یک منطقه ی خاص بومگاهی و جغرافیایی. نیروهای ویژه و آموزش دیده ی امنیتی، انتظامی و نظامی. استاد مراکز علمی، عمومی و دانشگاهی. طلبه عادی، روحانیِ فاضل و رئیس مدارس دینی و مراکز حوزوی و یا هم تاجر و سرمایه دار ملی و یا برخوردار از سایر ماموریت های دولتی و جایگاه های مردمی و عمومیِ متعلق به کشوری زیر نام افغانستان، نه تنها احساس مسئولیتی در قبال مُلک و ملت تان مقابل متجاوزان و مهاجمان بیرونی نداشته باشید بلکه دروازه ی مرزهای سرزمینی، مناطق زادگاهی و مواطن قومی، زبانی و مذهبیِ خود را به روی اشغالگران خارجی، ستیزه جویان کوچی! و مصادره کنندگان اراضی بومی، باز نموده و تصمیمی هم برای بازگشت و‌ بازپس گیریِ حق و‌ حقوق ملی و یا دخالت در تعیین سرنوشت نسل های فعلی و آتی نداشته باشید!، به نظر شما در چنین حالتی چگونه می توان ملت های میزبان و دولت های آنان را نسبت به ادامه ی پذیرایی دائمی و ارائه ی امکانات اقامتی و رفاهیِ همیشگی توجیه و راضی نمود آیا!؟

۴)- فکرش را بکنید اگر قرار بود:

-مردم ایران مقابل جنگ جهانیِ هشت ساله ی متجاوزان با عاملیتِ و نیابتِ صدام معدوم و ملعون شانه خالی نموده. برابر فتنه گران، آشوب طلبان، منافقان و تجزیه خواهان قومی و منطقه ای تسلیم گردیده و یا بخاطر تهدیدات روزمره و تحریمات فلج کننده تسلیم و کشور را ترک می نمودند!.

-ملت قهرمان یمن پس از تهاجم ۷ ساله ی ائتلاف عربی، صهیونیستی و غربی، به سرکردگیِ حاکمان امارات و عربستان عقب نشینی و به کشورهای پیرامونی پناه می آوردند.

-مردمان شجاع لبنان و فرزندان غزه و فلسطینیان از مبارزه با رژیم پادگانی و سرطانیِ صهیونیستان دست برداشته و گزینه ی «مهاجرتِ» فردی و خانوادگی را در مقابل «مقاومت» دستجمعی انتخاب می کردند.

-و …، در اینصورت دیگر چیزی به اسم غیرت، مردانگی، شجاعت و ملیت برای ایشان معنا داشت و یا امروزه سرزمین هایی با این اسامی روی نقشه های جغرافیایی باقی مانده بود آیا!؟

✅فراموش نکنیم)- آنچه که امروز و دیروز در افغانستان رخ داده و می دهد نه تنها ناشی از فقر و محرومیتِ ذاتی و یا فقدان امکانات زیرساختی نبوده و نیست، چه اینکه این کشور یکی از مستغنی ترین حوزه ی جغرافیایی از لحاظ معادن مادی و معنوی محسوب گردیده و می گردد، بلکه چیزی که ایشان را تا حد بسیار زیادی عقب مانده نگهداشته و می دارد همانا بی تعهدیِ اکثر نخبگان و فرهیختگان نسبت به تحولات جاری در موطن آبایی. بی تفاوتی سرمایه داران به رفع فقر و بیکاری. مهاجرت حداقل دو سوم از ساکنان و عدم علاقه ی شخصی و البته نبود فشار دولت های میزبان برای بازگشت و بازگردانیدن ایشان به مناطق زادگاهی و نظایر آن بوده و خواهد بود.

✔️با توجه به توضیحات فوق الاشاره)- بدیهی است تنها راه برون رفت از مشکلات حال و آینده ی کشوری و لشکری. اجبار سران قوم طالبان به ایجاد تغییرات اساسی در ساختارهای حاکمیتی، حکومتی و سیاست های فعلی و کنار گذاشتن تبعیض های مذهبی، جنسیتی و منطقه ای و همچنین جلوگیری از سلب تابعیت و مصادره ی اموال و املاک متعلق به سایر اقوام و نهایتا ممانعت از اجرای طرح جایگزینیِ اتباع و قبایل پاکستانی در بومگاه های خارج رفتگان، تبعیدیان و مهاجرشدگان و… تنها و تنها بازگشت داوطلبانه، سریع و بدون چون و چرای پناهندگانِ «مشکل ندار» و همزمان اخراج مهاجران و فراریان، مخصوصا مجموعه ی غیرمجازان، به کشورشان بوده و در غیر اینصورت بایستی منتظر تبدیل افغانستان به پشتونستان، خروج چندباره و بیش از پیش جوانان و باشندگان! و برآورده شدن آرزوی چندین قرنه ی شاهان افغان در تسویه ی قومی و مذهبی و تغییر ماهیت این کشور از «خراسان تباران» به «عشیره گرایان»! بوده باشیم!

فاعتبروا..

۱۶/فروردین ماه/۱۴۰۴

دیدگاهتان را بنویسید

  • ×