خسته ام!
نویسنده: مرضیه خداهمتی – کارشناس اداره مشاوره و مددکاری پلیس فارس
پسر ۱۵ ساله در مرکز مشاوره و مددکاری معاونت فرهنگی و اجتماعی پلیس فارس حاضر و شروع به سخن گفتن می کند:
تک فرزند خانواده هستم، پدرم شغل خوبی دارد، ولی درگیر کار و امورات خودش است و به من و دنیای نوجوانی من کاری ندارد.
مادرم خانه دار است، ولی او به اندازه ای سرگرم برنامه های شخصی خودش است که احساس می کنم من را فراموش کرده است.
آنقدر خسته ام که روزها برایم به سختی می گذرد. علی رغم مدرسه خوب و کلاس های کمک آموزشی، امتحانات مدرسه اصلا خوب پیش نرفت و نمرات جالبی نداشتم.
پدر و مادرم سرزنشم می کنند که “چقدر برای تو هزینه کردیم” و با طعنه می گویند “دست آخر کارنامه درخشانت را برایمان آورده ای؟”.
از رفتار پدر و مادرم خسته شده ام، آن ها حاضر نیستند، حرف های مرا را بشنوند .
من بیشتر وقت خود را با دوستانم می گذرانم، چرا که پدر و مادرم وقتی برای با من بودن ندارند.
به دلیل مشغله کاری پدرم، تفریحی نداریم، جز اینکه نزد دوستانم بروم و وقت خود را با آنها بگذرانم.
والدینم تنها از من می خواهند که درس بخوانم، در حالی که من درس خواندن را دوست ندارم.
تجزیه و تحلیل:
خانواده در جامعه کنونی ما دچار تغییر و تحولات و همچنین آسیب هایی شده است که تک فرزندی یکی از آنهاست. تک فرزندی نه تنها مورد تائید دین نیست، بلکه مخصوصا زمانی که والدین خود درگیر شرایط فردی خود هستند، یک معضل شناخته می شود که می تواند والدین و فرزند تک خانواده را با آسیب های متعددی مواجه سازد .
سبک تربیتی سهل گیرانه والدین به دلیل مشغله کاری زیاد و یا فراهم نمودن امکانات رفاهی زیاد فرزند را شخصیتی پرتوقع ، لوس ومنفعت طلب بار می آورد.
یکی از ویژگی های عمده این سبک های غلط تربیتی، رفتارهای خود برتر بینی است که به وضوح در رفتارهای تک فرزند قابل مشاهده است و منجر به این می شود که وی به این تفکر برسد که فرد خاصی است و با دیگران تفاوت دارد و خواسته های او بر خواسته دیگران اولویت دارد.
پدر ناآگاهانه خود را سرگرم کار می نماید، مادر غرق در فعالیت های اجتماعی خارج از خانواده می باشد و این والدین تمامی امکانات مالی و امتیازات را در ازای درس خواندن به فرزند خود می دهند و در نتیجه فرزندی که در محیط خانواده رها شده و نظارتی بر وی نمی باشد، خود را با گروه دوستان سرگرم می سازد.