«خیال» غزلی از سیدمحمدعلی آل مجتبی
مثل یک اندیشه، یا تصویر آهی در خیالم
می خرامی چون تخیل، گاه گاهی در خیالم
حال سرگردان موجود، بال سبز مرغ طوفان
می شنائی تند و سرکش مثل ماهی در خیالم
مانده ام در بیشه های بی سر پایان رؤیا
و تو در این بی کرانه کوره راهی در خیالم
می شناسی لحظه های غربت فریادهایم
در تو می پیچد صدایم، عمق چاهی در خیالم
وسعت یک بامدادی، غرق نوری، آفتابی
بی تو می ماند به جا رنگ سیاهی در خیالم
کور و کر کردند شب ها در سیاهی عاشقت را
باز کن چشم مرا با روی ماهی در خیالم
سیب را هرچند با اشک خدا آغشته کردی
مادر عشقی، ضمیر بی گناهی در خیالم
+++++
شاید این بانو شبیه نیمه ی پنهان نباشد
یا که رخ داده است امشب اشتباهی در خیالم
اسفند ۱۳۶۹
کازرون
***
_ برای معرفی و نقد کتاب تازه چاپ شده تان! در این ستون، تماس بگیرید.
_آثار ادبی خود را همچنین می توانید در واتس آپ یا ایتا به شماره ۰۹۱۷۸۲۲۵۸۴۸ علی حاتمی «ع.آیدین»، ارسال فرمایید.
_ به همراه اثر، عکسی «حتی الامکان غیر پرسنلی» از خود بفرستید.
علی حاتمی «ع. آیدین» – دبیر سرویس ادبی پرتو جنوب