سوغات دلتنگی «برای بیژن شیبانی»
باران هنوز سر به راه نشده بود که ما
چتر داشتیم …
مگر ما چند نفر بودیم
که گمان می بردیم اردیبهشت شاخه ای از بهشت است آنسوی دیوار
آنسوی دیوارها …
و شهادت شب بوها …
رفیق
چیزی که میگذرد دریاست
چیزی که میماند نمک است
از آب ها که بگذریم
زخم ها از پاروها چیزی کم ندارند
اما
ابرها
ابرها هنوز
برای هفتکل
سوغات
دلتنگی می آورند و بس …
محمدصفائی
***
_ برای معرفی و نقد کتاب تازه چاپ شده تان! در این ستون، تماس بگیرید.
_آثار ادبی خود را همچنین می توانید در واتس آپ یا ایتا به شماره ۰۹۱۷۸۲۲۵۸۴۸ علی حاتمی «ع.آیدین»، ارسال فرمایید.
_ به همراه اثر، عکسی «حتی الامکان غیر پرسنلی» از خود بفرستید.
علی حاتمی «ع. آیدین» – دبیر سرویس ادبی پرتو جنوب