نقش سنتی ایلات و عشایر در حمایت، حفاظت و احیاء محیط زیست
به قلم: کاظم دشمه
مردم ایل چون در دامن کوه ها و دشت ها قدم به عرصه وجود نهاده و در همان جا رشد و پرورش یافته اند و چون شغل اصلی آنان دامداری و دامپروری است و خصوصا بسیاری از آنان دارای پروانه چرا هستند، بنابراین به دلیل حس مالکیتی که دارند، در هر زمینه ای به شدت از طبیعت و محیط زیست قلمرو خود محافظت می نمایند، که در این نوشتار به گوشه ای از عملکرد سنتی آنان در حفاظت از محیط زیست و طبیعت اشاره می گردد:
۱ – ایلات و عشایر به شدت از پوشش گیاهی و جنگلی مراتع خود محافظت می کردند و بدون اجازه آنها احدی نمی توانست گله های گوسفند خود را برای چرا به آن حوالی بیاورد.
۲- به هیچکس اجازه نمی دادند که به درختان جنگلی مراتع آنها دست اندازی نموده و به هر دلیلی بخواهد شاخه های سبز آنها را بشکند. حتی بعضی ها از چیدن شاخه های خشک درختان به منظور تهیه سوخت و هیزم را نیز جلوگیری می کردند.
۳ – ایلات و عشایر در اول بهار مراتع کوهستانی قشلاق را رها نموده و با کوچ بهاره خود به سمت ییلاق می رفتند که این کار علاوه بر جلوگیری از چرای بی رویه، در رشد و تکثیر گیاهان مراتع قشلاقی نیز بسیار موثر بود. زیرا بذر انواع گیاهان و علفزارها از دست گله ها در امان مانده، بر زمین می ریختند و در سال بعد گیاهان بیشتری از زمین سر بر می آوردند.
۴ – ایلات و عشایربه شدت از حیات وحش مراتع کوهستانی خود حفاظت می کردند. هیچکسی نمی توانست بدون اجازه آنها برای شکار کبک یا بز و میش کوهی به مراتع کوهستانی آنها قدم بگذارد. حتی اگر از دور دفکی می دیدند یا صدای تفنگ غریبه ای را می شنیدند که به قصد شکار به منطقه آنها آمده اند، مانند یک محیط بان وظیفه شناس به سراغش می رفتند و از ادامه شکار ایشان جلوگیری می کردند.
حتی با افرادی که به قصد شکار پرندگان بر روی چشمه ها و آبشخورهای مراتع کوهستانی آنها در کُچّه(کهله) می نشستند نیز برخورد می کردند. (اما متاسفانه هنگامیکه ایل به ییلاق یا قشلاق می رفت خصوصا اگر که قرقبان نداشتند، بعضی از شکارچیان غیره مجاز روستاها و شهرهای اطراف به مراتع آنها می آمدند و به جان پرندگان و حیات وحش می افتادند و تقریبا هر جنبده ای را مورد هدف قرار می دادند که این رویه متاسفانه هنوز هم به همین منوال ادامه دارد.)
۵ – ساختار سیاسی- اجتماعی ایل در حفاظت از محیط زیست و حیات وحش بسیار موثر بود. گرچه بعضی از کدخدایان و کلانتران تیره ها و طوایف در مواقعی از سال به همراه میرشکال های معروف و جوانان چابک طایفه به قصد همبستگی، همگرایی و آمادگی درون طایفه ای و یا به قصد تفریح یا هر منظور دیگری به شکار می رفتند، اما آنها تقریبا به تیره یا طایفه تحت امر خود تسلط داشتند و چون مردم نیز از آنها حرف شنویی داشتند بنابراین اجازه نمی دادند که هرکسی از هر جایی هر موقع که خواست به کوه بزند و حیات وحش مراتع کوهستانی آنها را از بین ببرد.
به عنوان مثال صولت الدوله قشقایی (در دوران سلسله قاجار) و در ادامه آن ملک منصورخان قشقایی (از سال ۱۳۲۱ تا ۱۳۳۲) دشت “چاه مارو” را قرق اعلام کرده بودند و به احترام آنها هیچکس برای شکار به آن منطقه نمی رفتند. در یکی از جلسات و میهمانی ها در یکی از طوایف که یکی از کلانتران هم حضور داشته یکی از افراد حاضر در جلسه با افتخار می گوید: “فلان روز به شکار رفته بودم و بیش از ۶۰ یا ۷۰ تا کبک زدم.” کلانتر مذکور ناراحت شده و می گوید:”تو باید به اندازه مصرفت شکار می کردی، نه بیشتر!، این کار شما بسیار بی رحمانه است و در شان یک قشقایی بامرام و جوانمرد نیست.” حتی خانواده ایلخانی قشقائی که بر اساس فیلم شکار خانم ماری ترز بلژیکی بحث های منفی و مثبت زیادی بر ضد آنها رواج دارد، اصول و قواعد اخلاقی خاصی را در هنگام شکار رعایت می کردند(که در مقاله ای جداگانه در همین مجموعه به آن پرداخته شده است.) که اگر سایرین هم به آن پایبند بودند تاثیر بسیار مثبتی می توانست بر روی حیات وحش داشته باشد.
۶ -گرچه بعضی ها بزها را بزرگترین آفت جنگل میدانند، اما همین که گله ها شاخه های اضافی اطراف درختان و درختچه ها را می خوردند، به نظر می رسد نوعی حرص طبیعی برای آنها محسوب می شود. همچنین گله های بز و گوسفند در ازای تغذیه از علفزارهای کوهستان، کودهای مرغوب خود را تقدیم طبیعت می کنند که در رشد و نمو گیاهان بسیار مفید و موثر هستند.
۷ – در گذشته بعضی ها برای ساختن آغول گوسفندان و ایجاد پرجین برای حفاظت از مزارع، بعضی از شاخه های درختان کنار و ریملیگ را قطع می کردند، که این عمل گرچه در ظاهر بیانگر نابودی آنهاست، اما چون ریشه درختان کنار و ریملیگ بر خلاف بن و کلخونگ زود جوانه زده، رشد می کنند و در کمتر از یک یا دو سال شاخه های پرپشت دیگری از جای درخت اول سبز می شوند، بنابراین، این عمل در جوان تر شدن جنگل بسیار موثر بوده است. (البته قطع درحتان حتی در صورت مفید بودن هم به هیچ وجه توصیه نمی شود.)
۸ -در بعضی از طوایف مرسوم بوده که مقداری بذر گیاهان وحشی را درون کیسه کوچکی می ریختند، زیر آن را سوراخ می کردند و آنگاه آن را به گردن یک یا چند تا از قوچ ها یا پازن ها آویزان می کردند تا آنها ضمن چرا و گردش در کوهستان بذر گیاهان را نیز در همه جا پراکنده نمایند. که این عمل در گسترش و تراکم پوشش گیاهی بسیار موثر بوده است.
۹ -پشم گوسفندان نیز در پراکندگی و انتقال کنحیره ها و بسیاری دیگر از دانه های گیاهان خاردار از مکانی به مکان دیگر نقش به سزائی را ایفا می نمودند.
۱۰ -ایلات و عشایر به منظور تهیه سوخت چوب ها و شاخه های خشک درختان را می چیدند که این عمل باعث می شد که مواد مغذی و انرژی بیشتری به شاخه های سبز و سالم درخت هدایت شوند. همچنین چیدن شاخه های خشک آفات و بیماری ها را از درختان می زدود. گویا امروزه بعضی از شرکت های پیمانکاری با استفاده از اره برقی درختان جنگل را حرص می نمایند که این دستگاه بر خلاف اره معمولی و تبر، حرارت زیادی تولید می کند که این حرارت آوندها را می سوزاند و به همین سبب خشکیدن درختان را در پی دارد.
۱۱ – مردم ایل چون دریافته بودند که آتش و اجاق مواد مغذی خاک و بذرها و دانه های موجود در آن را می سوزاند و از بین می برد به همین سبب در یوردهایی که در ییلاق و قشلاق هر ساله چادرهای خود را می افراشتند، همیشه سعی می کردند، از همان اجاق قبلی برای افروختن آتش و پخت و پز استفاده نمایند و اجاق جدیدی حفر نمی کردند.
۱۲ – مردم ایل نه تنها به طبیعت عشق می ورزیدند و از آن حفاظت می کردند و همچنین دامداری و دامپروری خود را مدیون طبیعت می دانستند، بلکه حاجات و نیازهای خود را نیز از خالق کوه و دشت و جنگل طلب می کردند، به همین سبب بعضی از درختان، خصوصا درختان کمیاب را مقدس می دانستند و به آنها دخیل می بستند و مانند یک امام زاده هر ساله به زیارت آنها می رفتند، در کنارش راز و نیاز می کردند که این درختان در میان ایل به “پیرلک لک” معروف بودند.
۱۳ – سگ های گله هر سال هشت یا نه تا توله به دنیا می آوردند، که صاحبان آنها از میان توله ها یکی یا دو تا را که از همه سالمتر، درشت تر و قوی تر بودند را به منظور جانشینی سگ های پیر برمی داشتند و بقیه را دور می ریختند. این عمل در ظاهر گرچه بی رحمانه بود، اما برای تنظیم جمعیت سگ ها واقعا لازم و ضروری بود.
۱۴ – مردم ایل زباله تحزیه ناپذیر تولید نمی کردند. زندگی مردم ایل و مواد و ملزومات مصرفی آنها طوری بود که هرگز زباله تجزیه ناپذیر تولید نمی کردند. به همین سبب در اطراف یوردهای قدیمی ایل هرگز زباله ای از جنس شیشه، پلاستیک و… به چشم نمی خورد.
آنها اسباب، اثاثیه و مواد غذایی خود را در درون ظروفی مانند جووال، کاکش، خوره، مفرج، اُوکش، زیربار و… قرار می دادند که همگی از پشم گوسفندان بافته شده بود. برای نگهداری تنباکو و روغن حیوانی به ترتیب از “دَرّی” و “داغارجوق” استفاده می کردند که هر دوی آنها از پوست گوسفند یا بز درست شده بود. ظروف و وسایلی که از آنها نام برده شد، همگی بسیار محکم بودند و تا چندین سال از آنها استفاده می شد و مانند ظروف و شیشه های پلاستیکی یک بار مصرف امروزی نبودند که جز تولید زباله های تجزیه ناپذیر و آلودگی محیط زیست خاصیت دیگری نداشته باشند.
۱۵ – ایلات و عشایر با توجه به سبک زندگی که داشتند واقعا بهداشت محیط را رعایت می کردند. آنها تقریبا دو ماه از سال را برای کوچ به ییلاق و قشلاق هر روز را در یک منطقه یا منزل به سر می بردند. در ییلاق و قشلاق هم که به ندرت اتفاق می افتاد که بیش از دو یا سه ما در یک یورد به سر برند.
به همین سبب هرگز در اطراف خانه آنها زباله ها روی هم تلمبار نمی شد. خصوصا چهل و پنج روز که از زمستان می گذشت، از یورد زمستانه کوچ می کردند و از وسط دو شعله بزرگ آتش که قبلا افروخته بودند می گذشتتد و در حالی که باور داشتند که همه پلشتی ها و بیماری ها را در یورد کهنه رها نموده و جا گذاشته اند، به سمت یورد جدید می رفتتد.
۱۶ – و امروزه نیز قشقائی زیادی هستند که در راه حفاظت، حمایت و احیاء محیط زیست قدم های بسیار مهم و موثری برداشته اند که در مبحثی جداگانه به آن پرداخته شده است.
۱۷ -و…..