» گوناگون » مقالات » نگاهی به سرنوشت سه مربی که تیم های خوزستانی را در اوج رها کردند
مقالات - ورزشی
کد خبر:42156 | ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۰۷:۳۰

نگاهی به سرنوشت سه مربی که تیم های خوزستانی را در اوج رها کردند

پرتو جنوب

به قلم: محسن بابادی- کارشناس ورزشی پرتو جنوب

فوتبال خوزستان طی دو دهه اخیر که نقش مادیات در ورزش بیش از دهه های قبل عیان شد، آسیب های زیادی دیده است. چه در بعد استعدادیابی، چه در زمینه باشگاهی و چه ترانسفر بازیکنان به سرخابی های پایتخت و حتی تیم ملی. نبود پول و بودجه با تمامی آسیب های مختلفی که به تیم های خوزستانی زده است، در چند مقطع مهم و فراموش نشدنی مانع موفقیت حتمی این تیم ها در فوتبال کشور شده است. یک بار استقلال اهواز، بار دیگر نفت آبادان و در آخرین مورد نیز استقلال خوزستان. در دو مورد رخ داده برای آبی های اهوازی، پای آبی های تهرانی در میان بوده است.

دقیقا با پیش آمدن سومین اتفاق تکراری طی دو دهه اخیر برای فوتبال خوزستان، از ته دل حسرت خوردم واقعا چرا فوتبال خوزستان متحد و هوشیار نیست و به چه دلیل بایست از یک سوراخ سه بار گزیده شود؟ حدودا دو دهه قبل که استقلال اهواز با فیروز کریمی عملکرد خوبی داشت و در آستانه خلق شگفتی در لیگ بود، به یکباره این مربی که نتایج خوبی می گرفت و همه چیز مهیای قهرمانی یا نایب قهرمانیش با یک تیم کم بضاعت اما با اصالت بود، به استقلال تهران پیوست تا آه از نهاد هواداران فوتبال خوزستان برخیزد.

اما نمی دانم و شاید هم می دانم چه اتفاقی افتاد که در آن انتقال جنجالی و پرسرو صدا به استقلال تهران، این مربی دوامی نیاورد و مطمینا بعد جدایی زودهنگامش از این تیم با خود می اندیشید که ای کاش در استقلال اهواز می ماند و اصلا به تهران نمی آمد. اما با آن تصمیم اشتباه از دید ما و شاید هم درست از نظر خودش که در بخشی از آن فوتبال خوزستان نیز مقصر بود، هم سرنوشت استقلال اهواز کم کم رو به تباهی و اضمحلال رفت و هم فیروز کریمی دیگر آن مربی موفق و معتبر همیشگی نشد که نشد. حتی استقلال تهران را که به فینال جام حذفی رساند، دیگر در این تیم نمانده نبود و کسی دیگر میراث دار وی شد تا از همان اندک موفقیت های آخرش نیز کامی نگیرد.

مطئنم خدا چشم های گریان و قلب های به درد آمده هواداران استقلال اهواز را دید و خواست مرهمی بر آلام آنها باشد که چنین کرد. اما طی چند سال اخیر باز هم اتفاقی مشابه افتاد که پس از انتخاب خوب آبادانی ها در جذب دراگان اسکوچیچ رخ داد. البته نتایج درخشان و هیجان انگیز آن فصل سبب شد که یکباره قلب اسکوچیچ به درد بیاید و به همین دلیل از نفت آبادان جدا شد و در حالی که در اتاق عمل انتظارش را می کشیدیم و آماده بودیم پس از عمل به عیادتش برویم، ناگهان سر از تیم ملی درآورد و سپس قلبش مثل ساعت کار کرد و پس از آن نفت آبادان هم دیگر آن تیم موفق زمان اسکوچیچ نشد که نشد و وی نیز علی رغم صعود به جام جهانی، در پی چرخش عجیب چرخ روزگار کامی از این موفقیتش نبرد و جایش را به کارلوس کی‌روش از راه رسیده داد. پس آن هم از سرنوشت اسکوچیچ که پس از کنار گذاشتنش، وی هم دیگر آن اسکوچیچ سابق نشد که نشد.

اما این فصل نیز در پی انتخاب هوشمندانه و حرفه ای مدیران استقلال خوزستان در جذب بوژوویچ و کسب نتایج نسبتا خوب و بازی های درخشان علیرغم نداشتن بودجه کافی در استقلال خوزستان، در حالی که مهلتی یک ماهه به این باشگاه برای پرداخت مطالباتش داده بود، روز های آخر قبل جداییش چندین بار به بهانه های مختلف به تهران رفت و آمد داشت تا اینکه همه خوزستانی ها را شوکه کرد و به سرعت برق و باد از این تیم جدا شد و طی چند ساعت با استقلال تهرانی قرارداد بست که یک دهه است ذره ای طعم آرامش و موفقیت را نچشیده است. در ازای دریافت ۱۸۰ هزار دلار رفت تا ناجی و فرشته نجات این تیم ناکام شود، اما طبق تجربه شخصی و آنچه توضیح داده ام حدس می‌زدم چه نتایجی کسب کند و همانی شد که می دانستم.

چون با نوع رفتنش به یاد فیروز کریمی و اسکوچیچ افتادم. آن هم در شرایطی که سهراب بختیاری زاده دیگر خوزستانی این فصل بدون هیچ گونه چشمداشتی آبروی فوتبالی خود را گرو گذاشته بود و از استقلال بهم ریخته و مدعی سقوط، تیم آبرومندی ساخته بود و انصافا نتایج خوبی نیز داشت می گرفت. اما این احتمال را می دادم که بوژوویچ هم نتواند مثل موسیمانه کار را جمع کند و بدون شک در ادامه نیز نتایجی ضعیف تر از سهراب خواهد گرفت. گویی آه سهراب هم موسیمانه را گرفت و هم بوژوویچ را.

اما امروز ناخودآگاه یاد این چند جمله افتادم که چوب خدا صدا ندارد و بار کج به مقصد نمی رسد. از طرفی نمک فوتبال خوزستان که مردمش در جنگ بسیار زجر کشیدند و پول نفتش گرداننده اصلی چرخ اقتصادی کشور است و ذره ذره خاکش آغشته به خون شهداست، واقعا گیراست و هرکس به آن بی توجهی و کم لطفی کرد رنگ موفقیت را نخواهد دید و طعم پیشرفت را ذره ای نخواهد چشید. حال هر کسی با هر میزان سابقه و افتخارات که می خواهد باشد، باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

  • ×