ادبیات

ادبیات

خواب شب بوها؛ غزلی از محمود بهمنی

1403-03-26

«خواب شب بوها» شب می رسد از لابه لای پیچک موهات پیچیده عطر عاشقی در خواب شب بوهات دارد بهار از دامنت آغاز می گردد آغاز فصل شعر و آواز پرستوهات دارند در وصف تو می گویند شاعرها از طعم لب های تو و از آلبالوهات یک شهر را دنبال راهت می کشانی با موسیقیای بازی دست و النگوهات سمت نگاهت عاشقانه تور می ریزند در بندر چشمان تو بی وقفه جاشوهات دریاترین! آغوش واکن، […]

ادبیات

شوق بازگشت

1403-03-19

غزلی از محمدرضا احمدی فر از کتاب آوازهای ابری سه شنبه، وقت سحر، بیست و هشتم اسفند به شوق تو دل از این شهر خسته خواهم کند قسم به حرمت گمپول های جاجیمت مرا دوباره به ایل خودم بزن پیوند مرا ببخش که عاشق شدن ز یادم رفت مرا ببخش که دیگر نمی زنم لبخند چه زود دست و دل کوچک به نان محتاج مرا از آن همه زیبایی ات جدا کردند چه روزگار غریبی […]

ادبیات

همیشه گمشده ای دارم

1403-03-13

شب است و خرمنی از آتش شکفته در دل خونبارم هزار دشت سمندر بین! که سر کشیده ز گفتارم هزار ناله آتشگون، کشیده ام به رگ مضمون چو لاله دامن و دل پر خون، ز بس که داغ نهان دارم در این گذار شب مرموز، ز داغ حادثه ها هر روز گران غمی است مرا جانسوز، که نه فلک نکشد بارم نمی ز باده آگاهی، نمی دهم به خم شاهی ز رنگ و بوی تعلق […]

ادبیات

کتاب«بافت کهن دهدشت شهر راهبردی سپاه صفوی» نوشته محمود دهقانی

1403-03-06

کتاب”بافت کهن دهدشت شهر راهبردی سپاه صفوی”در استان کهگیلویه و بویراحمد نوشته دکتر محمود دهقانی در باره پیشینه و حال و هوای روزگار کنونی این بافت در بخش کهگیلویه است. دکتر دهقانی در این کتاب در باره کهگیلویه روزگار باستان و پس از آن استفاده راهبردی شاه عباس یکم صفوی از شهر شاپور (دهدشت کنونی) برای پیوند اصفهان پایتخت کشور به خلیج فارس گفتگو به میان می آورد. شاه عباس یکم، پنجمین شاه دودمان صفوی […]

ادبیات

«پایان فصل گل»

1403-02-30

     زنده یاد منوچهر آتشی     فصل گل رفت و در این منظره باغی نشکفت از کنار دل تنگم، گل داغی نشکفت باغ بی برگ، کفن پوش زمستانی ماند کز سپیدای مهیبش پر زاغی نشکفت طفل گل رفت و نیامد ز حیا فانوسی تا از آن گمشده گیرند سراغی، نشکفت گل مگو، خون تذروی سر خاری ننشست صوت بلبل نه، که غروای کلاغی نشکفت باده آلوده ی تزویر مگر گشت، که ما درکشیدیم بسی […]

ادبیات

من اگر فلسطینی بودم

1403-02-23

محمد صفایی   من اگر فلسطینی بودم با سنگ می آمیختم … من اگر فلسطینی بودم دریا را خشک میکردم و سنگ هایش را بالا می کشیدم ! من اگر فلسطینی بودم در گلدان ها سنگ می کاشتم وُ سنگِ سنگها را به سینه می زدم و جز از شاعران یاری نمی خواستم … من اگر فلسطینی بودم دل به سنگ می دادم منت سنگ را بر کول می کشیدم با سنگ به قهوه خانه […]

ادبیات

به پیشواز کتاب “گِز و تَش باد” نیره محمودی راد

1403-01-26

به قلم دکتر محمود دهقانی مجموعه داستان های کوتاه کتابِ” گِز و تَش باد” خانم نیره محمودی راد، نویسنده زاده ی شهر لار با ساختار و شیوه ی نوشتاری خوش عطر و طعم به چاپ رسیده است. این کتاب مجموعه خاطرات و داستان های کوتاهی است که می توان گفت ریشه در روزگار کودکی نویسنده دارد. سبک نوشتار ساده و دلنشین نه تنها خسته کننده نیست بلکه اشتهای کتابخوانی را در نوجوانان بر می انگیزد. […]

ادبیات

آینه یِ جام

1403-01-18

محمدحسین برزویی   آفتاب ِ رُخت از پَرده، نمایان گردید از شُعاعِ رُخِ تو،دیده درخشان گردید «عکسِ رویِ تو، چو در آینه یِ جام افتاد» جام خندید، دلِ غنچه گلستان گردید «حُسنِ رویِ تو، به یک جلوه که: در آینه کرد» نقشِ نقّاشِ ازل، صورتِ قرآن گردید شاعرِ سالکِ شیدا، مَیِ مهتاب چشید! مست از«هست» زِ پیمانه یِ عرفان گردید «من زِ مسجد به خرابات نه خود افتادم» حکمِ معشوقِ ازل آمد و بُرهان گردید […]

ادبیات

عروس باهار

1402-12-27

«عروس باهار» چه قشنگن روی کُه صبا که افتو میزنه آ نسیم پامشه اَ خو روعلفا دو میزنه رو گلیم دُختر صحرا میشینه عروسِ باهار تو دومن سوز قباش نقش گلوی نو میزنه پویِ حوضِ سوز بیدمِشک و بالوی دَشت ِبُخنگ پرپرونک میا ملاق رو خوشه ی جو میزنه عامو نوروز هنووم مثلِ قدیما توی باغ وا گلوی سرخ ِدنک لو روی بَهلو میزنه تو هووی باهارِ آخرک سر چشمه ی ساسون بید مجنون دُزکی […]

ادبیات

دل دیوار

1402-12-20

همه چیز از دل دیوار آغاز می‌شود من باور ندارم کوه ها از دل دیوارها خبر داشته باشند یا دیوارها پشت در پشت به کوه ها برسند … او طاقت نداشت دیوارها دلشان را لای پیچک ها سبز کنند … تو دستهایت را از سر راه نیاورده ای که کوتاه بیایند و از سنگ کوه بسازند وُ از کوه یک مشت صدا که … که کلاغ ها… محمد صفائی ***   – برای معرفی و […]

ادبیات

گردشگران دره ساسانی «تنگ جیز» دشت خشت کازرون

1402-12-13

به قلم: دکتر محمود دهقانی با سرازیر شدن گردشگران به « تنگ جیز» جای خوشگذرانی شاهزاده های ساسانی در دشت خشت کازرون استان پارس، جا دارد میراث فرهنگی، شهرداری کُنارتخته و شهرداری خشت نکته هایی را یادآور شوند و در رسانه ها بازتاب دهند تا این برجا مانده های نیاکانی آسیب نبینند. اکنون که با فرارسیدن بهار و نوروز گفتگو از گردشگری است باید گفت مردم ایران از دیر باز مردمی شادی طلب و خوشگذران […]

ادبیات

جوانه های نو

1402-12-08

خویشتن خویش را بند زدم برای تو کوچه به کوچه ره به ره نشسته‌ام برای تو بخواه یا نخواه تو دوباره بسته‌ام خودم بگو در این سرای خود چگونه دیده‌ای مرا؟ بگو چگونه‌‌ام که تو مرا رهانده‌ای ز خود بگو بگو بگو بگو خموش گشته‌ای چرا؟ تنم به هر صدای تو جوانه‌های نو زند بخوان دوباره نو به نو مرا به خود مرا به خود محمدمهدی اسدزاده   ***   – برای معرفی و نقد […]

×