چکادها و نام آوران شعر پارسی معاصر «۹» – نصرت رحمانی
فرار ابر می بافت دست سنگ گیسوی رود را می ریخت آفتاب پولک به روی دامن چین دار آب مست یک تکه ابر خرد از ابرهای تیره جدایی گرفت و رفت می بافت دست سنگ گیسوی رود را می ریخت آفتاب پولک به روی دامن چین دار آب مست! یک تکه ابر خرد از ابرهای تیره جدایی گرفت و رفت تنها نهاد سایه ابر کبود را کوتاه کرد قصه گفت و شنود را بود و […]