» آرشیو » سنگ‌های عجیب این دره مدام راه می‌روند!
آرشیو - خواندنی
کد خبر:6835 | ۲۲ تیر ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۲۰

سنگ‌های عجیب این دره مدام راه می‌روند!

پرتو جنوب

مکان‌های عجیب و غریب در دنیا کم نیستند؛ سرزمین‌های اسرارآمیزی که اتفاق‌های شگفت‌انگیز و معما‌های بدون پاسخ جزئی جداناپذیر از داستان آن‌ها محسوب می‌شوند.
به گزارش پرتو جنوب به نقل از همشهری؛ یکی از این منطقه‌های عجیب «دره مرگ» در آمریکا است. خیلی‌ها با شنیدن این اسم به این فکر می‌افتند که شاید مرگ در انتظار هر کسی است که به این منطقه سفر می‌کند یا اینکه شاید هیچ موجود زنده‌ای در این دره زندگی نمی‌کند! اما واقعیت چیز دیگری است؛ دره مرگ مدت‌هاست که به خاطر اتفاق‌های عجیب و غریبی که در آن می‌افتد بین مردم مشهور شده؛ جایی که در آن سنگ‌های بی‌جان و سخت از جایشان حرکت و مسافت زیادی را به این ترتیب طی می‌کنند!

سنگ‌های پرنده دره مرگ، در اطراف بستر رودخانه خشکیده «پلایا» در پای کوه‌های «پانامینت» در بیابان‌های نوادا دیده می‌شوند. بعضی‌ها به این سنگ‌ها لقب سنگ‌های متحرک و رونده هم داده‌اند. آن‌ها در حقیقت پدیده‌ای ژئولوژیکی هستند که بدون دخالت انسان یا جانورانی که در آن منطقه زندگی می‌کنند روی زمین در مسیری طولانی سر می‌خورند.

با اینکه از سال‌های دور تاکنون زمین‌شناسان زیادی برای مطالعه چگونگی حرکت این سنگ‌ها به منطقه سفر کرده‌اند و حتی پیشرفته‌ترین فناوری‌ها را جهت مطالعات زمین‌شناسی‌شان به کار بسته‌اند، اما هنوز موفق به کشف راز سنگ‌های پرنده نشده‌اند. با این حال تئوری‌های مختلفی در این باره وجود دارد. البته این سنگ‌های مرموز همیشه در حرکت نیستند و هر دو تا سه سال یک بار به حرکت درمی‌آیند و شاید یکی از دلایلی که راز آن‌ها همچنان سر به مهر مانده همین نکته باشد.

سنگ‌هایی که سطح زیرین آن‌ها ناهموار است رد‌های شیاردار و مستقیمی روی خاک جا می‌گذارند و آن‌هایی که سطح صاف‌تری دارند به راحتی سر می‌خورند

نکته حیرت‌انگیزی که در مورد حرکت این تخته سنگ‌های متحرک وجود دارد این است که گاهی اوقات بعضی از این سنگ‌ها میان مسیر سر و ته می‌شوند و در اثر تماس سطح رویی‌شان با زمین، شکل تماس آن‌ها بر خاک در نیمه راه تغییر می‌کند. اگرچه ممکن است سنگ‌هایی که در کنار یکدیگر و نزدیک به هم واقع شده‌اند در یک خط موازی سفرشان را آغاز کنند، اما امکان دارد هر کدام از آن‌ها در میان راه از بقیه جدا شود و به سمت چپ، راست و حتی به عقب، یعنی نقطه آغازین راه برگردد.

نکته جالب اینجاست که حتی سنگ‌هایی که از نظر ظاهر و اندازه هم یک‌شکل به نظر می‌رسند اگرچه ممکن است در یک زمان و با هم شروع به حرکت کنند، هیچ کدام از آن‌ها تا پایان راه با هم ادامه مسیر نمی‌دهند و این نکته از جاماندن رد برخی از سنگ‌ها میان راه و ادامه‌دار بودن رد دیگر سنگ‌های پرنده کاملا مشهود است. از آنجایی که تا به حال هیچ کسی حرکت سنگ‌های رونده را از نزدیک مشاهده نکرده، میزان سرعت آن‌ها هم معمای دیگری بوده که همچنان حل نشده باقی مانده است.

تئوری‌های محتمل

با اینکه تمام تلاش‌ها برای یافتن علت سر خوردن سنگ‌ها بی‌نتیجه مانده، اما تحقیقات دانشمندان از ۵۰ سال پیش تاکنون همچنان ادامه دارد. گاهی اوقات آب رودخانه پلایا پیش از خشک شدن در زمستان‌ها و اوایل بهار تا عمق هفت سانتی متری بالا می‌آید و دمای آن در زمان طغیان در منطقه رایس تراک به زیر درجه انجماد می‌رسد. به همین دلیل در سال ۱۹۵۵ جورج ام استانلی اولین نظریه درباره علت جابه‌جایی سنگ‌ها را ارائه داد.

او گفت حرکت تخته سنگ‌ها به کمک ورقه‌های یخی‌ای که پس از طغیان رودخانه پلایا شکل گرفته‌اند صورت می‌پذیرد. درسال ۱۹۷۲ دو محقق به نام‌های رابرت شارپ و دوئیگ کاری مدعی شدند که نظریه ورقه‌های یخی چندان مورد قبول نیست و به همین دلیل شروع به انجام آزمایش‌های گوناگون کردند. آن‌ها ۳۰ تخته سنگ را علامت‌گذاری و ستون‌هایی را پای هر سنگ در زمین فرو کردند تا جای هر کدام از سنگ‌ها مشخص شود.

بعد هر کدام از سنگ‌ها نامگذاری شدند و حرکات آن‌ها در طول هفت سال ثبت و ضبط شد. در زمستان سال اول ده تا از سنگ‌ها در مسافتی به طول ۵/۶۴ متر حرکت کردند و در زمستان سال‌های بعد سنگ‌های بیشتری به راه افتادند.

نکته جالب این بود که هیچ کدام از سنگ‌ها در تابستان سر نمی‌خوردند و حتی در برخی از فصل‌های زمستان هم یا سنگی حرکت نمی‌کرد یا تعداد کمی از آن‌ها شروع به حرکت می‌کردند. با به پایان رسیدن دوران آزمایش مشخص شد که به جز دو تکه سنگ تمامی سنگ‌ها در طول هفت سال حرکت کرده بودند. بر این اساس سنگی به اسم «نانسی» که کوچک‌ترین سنگ مجموعه بود روی هم رفته ۲۶۲ متر از جایش تکان خورده بود. نانسی فقط در یک زمستان ۲۰۱ متر جابه‌جایی داشت.

هنوز جواب قانع کننده‌ای برای معمای سنگ‌های روان دره مرگ پیدا نشده است، اما همین رمزآلود بودن ماجراست که باعث شده پای گردشگران زیادی به این منطقه باز شود

از میان این ۳۰ سنگ بزرگ‌ترین آن‌ها ۳۶ کیلوگرم وزن داشت. بین این سنگ‌ها سنگی به نام کارن وجود داشت که کوچک‌ترین حرکتی نکرده بود. بعد از بررسی‌های دقیق معلوم شد که به دلیل شکل و شمایل رد سنگ‌ها و اندازه‌های هندسی مربوط به هر یک از آنها، ورقه‌های یخی نمی‌توانند در حرکت تخته سنگ‌های رونده دخیل باشند و به این ترتیب نظریه ورقه‌های یخی منسوخ شد. رابرت شارپ و دوئیگ کاری مدعی شدند: «نتیجه آزمایش‌ها این است که در شرایط جوی مساعد، باد سنگ‌ها را حرکت می‌دهد و این پدیده حداقل هر دو تا سه سال یک بار رخ می‌دهد و برای سر خوردن سنگ‌ها ورقه‌های یخی لازم نیست».

در سال ۱۹۹۵ جان بی‌راید و تعدادی دانشجوی زمین‌شناسی از کالج همسفیر با نظریه کاری و شارپ مخالفت و با استناد به اطلاعات موجود از اواخر دهه ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۴ از تئوری استانلی جانبداری کردند. راید به مطالعه دقیق رد‌ها و شباهت‌های بین آن‌ها پرداخت و با کشیدن یک نقشه دقیق مشخص شد که بیشتر این رد سنگ‌ها در طول دومین حرکت عظیم آن‌ها که نقش‌های متجانسی را از خود برجای گذاشته‌اند پدید آمده است. او ادعا‌های خود را این طور توجیه کرد که به دلیل بالابودن سطح اصطکاک و سایش در پلایا سرعت باد به تنهایی برای حرکت سنگ‌ها کافی نیست و مطمئنا ورقه‌های یخی در حرکت سنگ‌های رونده نقش دارند.

Print Friendly, PDF & Email
  • ×