همزادپنداری با سنگ شاه (تُل سنگِ شا)
گفتی هاسِی وا زرِنگی وا دلُم بازی نَکو
واتی مِزلِنگِ چیشات، همزا تیراندازی نکو
وامو مث کَفتَر مُقلُف رو سرِت بال میزدُم
آم تو غُمبَم میدادی، بَـچ ایقَه بونتازی نکو!
رو نومِش مُندی و ما عمری واهَم سر کِردیم
وختییَم رفت او، ازُم گفتی دِ طنّازی نکو!
حرفِ راسِت نَگـرُفتُم گوش و دیدُم ثمَرَش
که میگفتی وُ اینا خیلی همآوازی نکو!
بیشی سَر جوجَلالِت عام و ذاتِ مارمَلوکَک
همروهی پوی رو و رسمِ ای سگوی تازی نکو!
پیشِ پاشو ذاتِ سَنگوی تیپا خوردَم نشدُم!
چِقَه گفتی ایقَه ای مردهخورا راضی نکو؟!
فِک نکو یادِ تو نیسُّم که دِ پیشِت نمیام
وَل اَ پام انتظارِ رُی بَ او اندازی نکو
ناصر امیرعضدی
***
_ برای معرفی و نقد کتاب تازه چاپ شده تان! در این ستون، تماس بگیرید.
_آثار ادبی خود را همچنین می توانید در واتس آپ یا ایتا به شماره ۰۹۱۷۸۲۲۵۸۴۸ علی حاتمی «ع.آیدین»، ارسال فرمایید.
_ به همراه اثر، عکسی «حتی الامکان غیر پرسنلی» از خود بفرستید.
علی حاتمی «ع. آیدین» – دبیر سرویس ادبی پرتو جنوب