بحران نوجوانی
نرجس اسدی – مشاور کلانتری ۱۱ زند شیراز
همه نوجوانان در جستجوی هویّت هستند و از به جایی نرسیدن میترسند، نافرمانی می نند و قصدشان آزار و اذیت پدر و مادر نیست ولی راهی ندارند.
به عنوان پدر و مادر یک نوجوان به احتمال زیاد جملاتی نظیر این را شنیده اید: «شما دارین زندگیمو خراب می کنید» یا « ازتون بدم میاد»
این جملات شاید آن قدرها بد بنظر نرسند امّا توجّه داشته باشید که اگر با روانشناسی نوجوان آشنا نباشیم و تغییرات مغزی آنها را که مسبّب این انفجارهای رفتاری است نشناسیم و ممکن است شاهد رفتارهایی به مراتب بدتر از جانب آنها باشیم.
طی مطالعهای که انجام شده به این نتیجه رسیدهاند که مغز نوجوانان بین سنین ۱۳-۱۷ سالگی درست مانند آنچه پیش از این در سنین نوپایی تجربه کردهاند دستخوش بازسازی می شود.
مسئله این است که نوجوانان در این بازه زمانی که دومین مرتبه تغییر مغزی آنها است تقریباً هم قد و قواره شما هستند و هم زبان تندی دارند. این شرایط مدیریت این تغییر را نسبت به قبل دشوارتر میکند.
در مرحله نوجوانی که فرزندانمان بیشتر از هر وقت دیگر به ما نیاز دارند ممکن است با رفتار نامناسب ارتباطمان را با آنها از دست بدهیم.
بنابراین اگر میخواهید بدانید که چه کارهایی را نباید در مقابل فرزندان نوجوانتان انجام دهید روش هایی از روانشناسی نوجوان را مطرح میکنیم که بی برو برگرد بتوانید از رابطهای که با او دارید محافظت کنید و از روی ناآگاهی کارهایی انجام ندهید که به تلاطم این دوران دامن بزند.
بیقراریشان را بپذیرید :
اولین موردی که بسیار حائز اهمیت است و والدین باید به آنها توجّه داشته باشند این است که بی قراریشان را بپذیرند. سالهای نوجوانی دوران دشواری است. زمان ناسازگاری و دمدمی مزاج بودن و دلسردی است. این ناسازگاری طبیعی و قابل پیش بینی است.
سؤالاتی مانند چرا آرام نمیگیری؟ چرا در خود فرو رفته ای؟ و … بی فایده است.
وظیفه هر پدر و مادری است که با تحمّل ناشکیبایی فرزندشان به او کمک کنند. باید تنهایی او را تأیید کنند و به آن احترام بگذارند. باید بی قراری فرزندشان را بپذیرند و به او احترام بگذارند و از دخالتهای بیجا خودداری کنند.
دکتر فرنسس جنسن (عصب شناس و نویسنده کتاب مغز نوجوانان) می گوید: وقتی بدانید لُب پیشانی مغز که مسئول قضاوت، کنترل تکانهها، خلق و خو و احساسات است آخرین بخشی است که به پیشرفت نهایی خود میرسد، حال و هوای نوجوانی بسیار بیشتر منطقی به نظر خواهد رسید.
بنابراین مغز نوجوان هنوز نمیداند که چطور باید خودش را تنظیم کند. نوجوانان مثل ماشینهای فراری با ترمز ضعیف هستند یعنی احساساتی شدید امّا کنترل ضعیفی روی آنها دارند.
شاید فکر کنید که چه فرقی میکند؟ نوجوانان به هر حال هیچ وقت حرف گوش نمیدهند، امّا برعکس آنها حساسیّت فوق العاده زیادی نسبت به نظرات ما درباره خودشان پیدا میکنند. وانمود به اینکه به حرف های ما اهمّیّت نمیدهند از این واقعیّت ناشی می شود که می خواهند از این آسیب پذیری خود محافظت کنند.
دریافت چنین پیام ناامید کنندهای (مانند این سؤال که چته؟!) از سوی پدر و مادر که انتظار می رود بیشترین محبّت را به او نشان بدهند می تواند زخم های عمیق روحی در نوجوان سردرگم ایجاد کند.
این پیام های پدر و مادر نوجوان درونی میشود و به خودخوریهای ناخوشایند در او تبدیل می گردد. وقتی این صداها در مغز منعطف نوجوان جا خوش کند خاموش کردن آنها کار دشواری خواهد بود علاوه بر اینکه مسیرهایی را در مغز او جا می گذارد که سلامت روانی آینده نوجوان را تحت تأثیر منفی قرار می دهد.
