» آرشیو » چند بند از منظومه های زنده یاد سید حسن اجتهادی
آرشیو - ادبیات
کد خبر:15645 | ۲۰ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۰۸:۲۴

چند بند از منظومه های زنده یاد سید حسن اجتهادی

پرتو جنوب

گفت کسی را ندیدم
که از خیابان آینه بگذرد
و کاملاً شبیه خودش باشد.
گفت:
مردی ندیدم
با ساعت های آبی و
نسترن های بنفش.
گفت:
شاعری را ملاقات نکردم
با یک بغل کتاب.
و گفت:
بله داشتم می گفتم که….
اما من
درست رو به رویش ایستاده بودم.

 

۲
شاید کسی آمده بود از سفر و
من نمی دانستم و
پنجره ها بسته بود.
شاید چیزی آورده بود و
ندیده بودم.
شاید صبح بود و خوابیده بودم.
در افق
تنها سفر و شاعر و صبح پیداست.

۳
گره خورده ام بر طناب رویا
و زبانی شگفت می دانم.
نشسته ام در آستان یاس
و رفتاری آبی
از گلویم خاری است.
بال پرنده ام را
باد می برد
تا گردباد خیال.
تا گره خورده باشم در جهان.

 

۴
دل را برمی دارد
از کنار خرمن
می گذارد بغل آتش
و سرنوشت مشوش مرا
در قاب های گردباد
نشان می دهد.

 

 

***

_ برای معرفی و نقد کتاب تازه چاپ شده تان! در این ستون، تماس بگیرید.
_آثار ادبی خود را همچنین می توانید در واتس آپ یا ایتا به شماره ۰۹۱۷۸۲۲۵۸۴۸ علی حاتمی «ع.آیدین»، ارسال فرمایید.
_ به همراه اثر، عکسی «حتی الامکان غیر پرسنلی» از خود بفرستید.

علی حاتمی «ع. آیدین» – دبیر سرویس ادبی پرتو جنوب

Print Friendly, PDF & Email
  • ×