چند شعر سپید
تمام حرف من شکسته ست
تمام من شکسته ست
تو دست شسته ای از زندگی و
از مرام آب
گل ها
چه شیپورها
روی دست ایوان ها
بجا میگذارند …
تمام حرف ما باران است
تمام ما
۲
هیچ گلی
پای برگش نمی ماند اینجا
انگار که پاییز
ازچشم باد افتاده باشد !
هر گلی به سینه نمی ماند !
من از کفشِ صبح
ریگ ها بیرون کشیده ام !
بماند که برای غروب
دایه بوده ام
درخت دستش برسد،
دلش نمی رود …
۳
از سنگ چیزی کم ندارم
که تاری بر سر آن کوه باشم
مراعات شب
مرام ما بوده است
اما
سایه ی …
اما …
چه بگویم
شب تا جایی که نمی
دیده است همیشه با ما بوده است !
محمد صفائی _ هفتکل
***
_ برای معرفی و نقد کتاب تازه چاپ شده تان! در این ستون، تماس بگیرید.
_آثار ادبی خود را همچنین می توانید در واتس آپ یا ایتا به شماره ۰۹۱۷۸۲۲۵۸۴۸ علی حاتمی «ع.آیدین»، ارسال فرمایید.
_ به همراه اثر، عکسی «حتی الامکان غیر پرسنلی» از خود بفرستید.
علی حاتمی «ع. آیدین» – دبیر سرویس ادبی پرتو جنوب