ادبیات

ادبیات

نقل سنگ است

1403-12-04

نقل سنگ است دیوارها می توانستند سقف باشند ! نقاشان می توانستند پای باران را وسط بکشند ! شاعران می توانستند زیر روز روشن بزنند ! شب های روسیاه می دانند دست های جغرافیا کوتاه تر از تاریخ است ! آه ای زبان مادری ! ای زخم ! ما لب های زیادی را در قهوه هامان غرق کرده ایم ! نقل سنگ است… اعتراف میکنم ؛ زخم ها کارگر بوده‌اند ! _____ محمد صفائی زمستان […]

ادبیات

چکادها و نام آوران شعر پارسی معاصر «۶»ـ فریدون توللی

1403-11-27

” کارون “ بلم آرام چون قویی سبکبال به نرمی بر سر کارون همی رفت به نخلستان ساحل قرصِ خورشیــد ز دامان افق بیرون همی رفت   شفق بازی کنان در جنبش آب شکوهِ دیگر و راز دگر داشت به دشتی پر شقایق باد سرمست تو پنداری که پاورچین گذر داشت   جوان پارو زنان بر سینه ی موج بلم می راند و جانش در بلم بود صدا سر داده غمگین در رهِ باد گرفتار […]

ادبیات شهرستان مقالات

مسجد رانگون میانمار، در شهر آبادان

1403-11-20

به قلم: دکتر محمود دهقانی آبادان در روزگار جنگ جهانی دوم یکی از شهرهای پیشرفته خاورمیانه بود و پالایشگاه نفت آن آوازه جهانی داشت. با آغاز جنگ در ۹ شهریور ۱۳۱۸ برابر با یکم سپتامبر ۱۹۳۹ و اشغال ایران از سوی متفقین انگلیسی ها بنزین و سوخت رایگان پالایشگاه آبادان را در اختیار داشتند. با خاموشی جنگ از آنجا که آوازه آبادان در همه جا به دلیل نفت پیچیده بود نه تنها شهروندان کشورهای بیگانه […]

ادبیات

ترانه ای از زنده یاد سید حسن اجتهادی

1403-11-13

باغچه سبز «دلم میگه آروم بگیر» جار توی کوچه های شهر باد سبکسر می زنه بهار میاد از راه دور به خونه ها در می زنه درو براش باز می کنم عاشقی آغاز می کنم به گل های توی حیاط نسیم تلنگر می زنه یک شب مهتابی میاد کنار پیچک خونه هزار شکوفه ناگهان ز دشت دل سر می زنه میاد کنارم می شینه رو به روی باغچه سبز بهش میگم دوست دارم یه حرف […]

ادبیات

خیال بهار

1403-11-06

خسته است جغرافیا از آنجا که تاریخ انگار سر آورده است ! هر که از راه بی ابریشم رسید خطی به پیشانی ما مضاعف کرد ! شکسته است این وطن از آنجا که هر که با ما نیست بر علیه ماست ! زده ام از این درخت از آنجا که هر که دست اش می‌رسد می شکند می شکند ! آه از خیال بهار ! محمد صفائی زمستان هزار وچهارصدوسه ***   _ برای معرفی […]

ادبیات

چکادها و نام آوران شعر پارسی معاصر «۵» – مهدی اخوان ثالث

1403-10-29

«زمستان» سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت سرها در گریبان است کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را نگه جز پیش پا را دید، نتواند که ره تاریک و لغزان است وگر دست محبت سوی کسی یازی به اکراه آورد دست از بغل بیرون که سرما سخت سوزان است نفس، کز گرمگاه سینه می آید برون، ابری شود تاریک چو دیدار ایستد در پیش چشمانت نفس کاین است، پس دیگر چه […]

ادبیات مقالات

ژنرال فرانکو؛ دیکتاتوری اسپانیا تا طلوع دموکراسی

1403-10-25

(به مناسبت پنجاهمین سال مرگ ژنرال فرانکو) به قلم: دکتر محمود دهقانی دیکتاتور پیشین اسپانیا، ژنرال «فرانسیسکو فرانکو باها مونده» نزدیک به چهار دهه بر اسپانیا فرمانروایی کرد. دیروز «پدرو سانچز» نخست وزیر کنونی اسپانیا در مراسمی در مادرید به مناسبت پنجاهمین سالگرد مرگ  او سخنرانی کرد. ژنرال فرانکو در ۴ دسامبر سال ۱۸۹۲ میلادی در «الفرول» استان گالیسیا در اسپانیا به دنیا آمد. او فرزند دوم آقای «نیکولاس فرانکو سالگادو-آراوخو»  و خانم « پیلار […]

ادبیات

همزاد‌پنداری با سنگ شاه (تُل سنگِ شا)

1403-10-22

ناصر امیرعضدی   گفتی هاسِی وا زرِنگی وا دلُم بازی نَکو واتی مِزلِنگِ چیشات، همزا تیراندازی نکو وامو مث کَفتَر مُقلُف رو سرِت بال میزدُم آم تو غُمبَم میدادی، بَـچ ایقَه بون‌تازی نکو! رو نومِش مُندی و ما عمری واهَم سر کِردیم وختی‌یَم رفت او، ازُم گفتی دِ طنّازی نکو! حرفِ راسِت نَگـرُفتُم گوش و دیدُم ثمَرَش که میگفتی وُ اینا خیلی هم‌آوازی نکو! بیشی سَر جوجَلالِت عام و ذاتِ مارمَلوکَک همروهی پوی رو و […]

ادبیات

معرفی کتاب «معماری صفوی قزوین تختگاه شاه تهماسپ یکم»

1403-10-15

کتاب «معماری صفوی قزوین تختگاه شاه تهماسپ یکم» به چاپ رسید. به گزارشِ پرتو جنوب به نقل از ایبنا؛ کتابِ «معماری صفوی قزوین تختگاه شاه تهماسپ یکم» نوشته محمود دهقانی پیشینه ساختمان های کاخ وباغ های روزگارِ شاه تهماسپ یکم قزوین را بررسی کرده و سرگذشتِ روزگار نخستِ شهرسازی پس از جا به جایی تختگاه از تبریز به قزوین را همراه با نقشه ها و عکس های نو و کهن آشکار می کند. جا به […]

ادبیات

چکادها و نام آوران شعر پارسی معاصر «۴» – سهراب سپهری

1403-10-08

پشت دریاها قایقی خواهم ساخت خواهم انداخت به آب دور خواهم شد از این خاک غریب که در آن هیچ‌کسی نیست که در بیشه عشق قهرمانان را بیدار کند * قایق از تور تهی و دل از آرزوی مروارید، همچنان خواهم راند نه به آبیها دل خواهم بست نه به دریا ـ پریانی که سر از آب بدر می آرند و در آن تابش تنهایی ماهی گیران می‌فشانند فسون از سر گیسوهاشان * همچنان خواهم […]

ادبیات

شعر سپید “شب”

1403-10-02

زبان دود را می فهمد ! از آب سخن می گویم ! در چشم من هرکس دنبال خانه اش می‌گردد! شعرهای عربی هنوز می‌توانند مرا غرق کنند و از من پیراهنی به خانه بیاورند! هنوز دنبال چیزی می‌گردند که خیال را به آن آویزان کنند آواره های بی جهان! گاهی سیم های خاردار لباس های خیس را در اردوگاه ها بغل میکنند! شک ندارم رازها در مناطق حائل به گور می روند! راستی انسان برگ […]

ادبیات

داستان کوتاه “دریا”

1403-09-25

نیره محمودی راد   قرص کامل ماه، نور آبی رنگش را بر تن عریان دریا می پاشید و قایق در سکوت آرامبخش شب بر پهنای سینه ی دریا آرمیده بود. دستان امواج قایق چوبی کهنه را نوازش می کرد. ماهیگیر تور را بر دامن دریا پهن کرد. حباب های آب از روزنه های تور ماهیگیری بیرون می آمدند و آن را آرام آرام به پایین می کشاندند. نور ماه بر سطح امواج ریز آب غلت […]

×