شعبده ی نگاه
بیچاره دلم تشنه ی شیراز نگاهت
بیمار شد از لذت آن ناز نگاهت
شیدا شدم و مستتر از باده ی انگور
از جذب دو چشمان پر اعجاز نگاهت
این مرغک وحشی ز سر دانه بیفتاد
در دام دو چشمان نظر باز نگاهت
آوای خوش لهجه ی شیرازی تو یار
بر گِرد سماء آوردم ساز نگاهت
طاقت ز دلم بردی و انگار هنوزم
دیوانه شد از شعبده ی ناز نگاهت
ترسم همه این است که پیمانه جانم
درهم شکند جام برانداز نگاهت
بیگانه و بیتاب ز خویشم من تنها
از نیش کج غمزه ی دمساز نگاهت
وحید مرزبان «تنها»- فسا
***
_ برای معرفی و نقد کتاب تازه چاپ شده تان! در این ستون، تماس بگیرید.
_آثار ادبی خود را همچنین می توانید در واتس آپ یا ایتا به شماره ۰۹۱۷۸۲۲۵۸۴۸ علی حاتمی «ع.آیدین»، ارسال فرمایید.
_ به همراه اثر، عکسی «حتی الامکان غیر پرسنلی» از خود بفرستید.
علی حاتمی «ع. آیدین» – دبیر سرویس ادبی پرتو جنوب

