دو بیتی های سرما خورده
۱ خزان آمد گلی پژمرده دارم تنی لرزان، دلی افسرده دارم زبس که سردی از یاران چشیدم دوبیتی های سرما خورده دارم ۲ نگاهت گرم و مرطوب و بهاریست زلال مهربانی در تو جاریست از آن آرامش دریای چشمت چرا سهم دل من بیقراریست؟ ۳ کتابم تش زدی دفتر بسازی؟ خرابم کرده ای بهتر بسازی؟ مرا خوابانده ای در لای تاریخ که از من خون خاکستر بسازی ۴ شلال گیسویت بوره عزیزم تو چشمت جشن […]