» فرهنگی هنری » ادبیات » آینه یِ جام
ادبیات
کد خبر:22833 | ۱۸ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۰۶

آینه یِ جام

پرتو جنوب

 

آفتاب ِ رُخت از پَرده، نمایان گردید
از شُعاعِ رُخِ تو،دیده درخشان گردید
«عکسِ رویِ تو، چو در آینه یِ جام افتاد»
جام خندید، دلِ غنچه گلستان گردید
«حُسنِ رویِ تو، به یک جلوه که: در آینه کرد»
نقشِ نقّاشِ ازل، صورتِ قرآن گردید
شاعرِ سالکِ شیدا، مَیِ مهتاب چشید!
مست از«هست» زِ پیمانه یِ عرفان گردید
«من زِ مسجد به خرابات نه خود افتادم»
حکمِ معشوقِ ازل آمد و بُرهان گردید
«زیرِ شمشیرِ غمت، رقص کنان باید رفت»
جانِ عاشق، به مَیِ وصلِ تو، رقصان گردید
«چه کند کز پیِ«دوران» نرود چون پرگار»
دل که: با گردشِ چشمانِ تو، چرخان گردید
شاهِ شمشاد قدان، مَهدیِ محبوبِ جهان
آفتاب ِ رُخت از،َ پرده نمایان گردید

محمدحسین برزویی

 

 

***

_ برای معرفی و نقد کتاب تازه چاپ شده تان! در این ستون، تماس بگیرید.
_آثار ادبی خود را همچنین می توانید در واتس آپ یا ایتا به شماره ۰۹۱۷۸۲۲۵۸۴۸ علی حاتمی «ع.آیدین»، ارسال فرمایید.
_ به همراه اثر، عکسی «حتی الامکان غیر پرسنلی» از خود بفرستید.

علی حاتمی «ع. آیدین» – دبیر سرویس ادبی پرتو جنوب

Print Friendly, PDF & Email
  • ×