نگاهی به جریان باستانگرائی، شونیسیم و ناسیونالیسم رمانتیک در ادبیات فارسی
به قلم: شفیعیان
جریان ناسیونالیسم و یا دولت -ملت گرائی یک جریان جدید مربوط به بورژوازی و سرمایه داری جدید است؛ از دوران رشد سرمایه داری و به ویژه از دوران رنسانس به بعد اما جریان ناسیونالیسم و ملی گرائی یا ملت گرائی در ایران از اوائل قاجار آغاز می شود به خصوص بعد از این که کتیبه داریوش هخامنشی در بیستون کرمانشاه «که به سه زبان پارسی هخامنشی و عیلامی و بابلی نوشته شده» به وسیله افسر انگلیسی راولینسون پس از سی سال تلاش در دوران محمدشاه قاجار رمز گشائی شد.
با خواندن این کتیبه که حتی باعث تعجب محمد شاه قاجار نیز گردید و دیگر از این که خود را از نژاد خاقان ترک بداند دست کشید؛ از همین زمان است که با توجه به ضعف ایران و شکست های آن از روس و انگلیس و تجزیه شدن ایران به وسیله این دو قدرت، برای این که شکست و ضعف ایران را به نوعی تعدیل کنند، عده ای به نوعی از ناسیونالیسم روی آوردند از طریق رجعت به دوران باستان و مقایسه عظمت ایران در تقابل با قدرت های سرمایه داری روس و انگلیس که باعث تجزیه و عقب ماندگی ایران شده بودند؛ همچنین در تقابل با اسلام گرائی و این که عده ای اسلام را علت عقبماندگی ایران می دانستند.
این مسئله از دوران محمدشاه و ناصرالدین شاه بالا می گیرد و متفکران و نویسندگانی مانند میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا آقا خان کرمانی نیز از حامیان آن می شوند، در دوره مشروطیت و به خصوص در ادبیات فارسی شاعران و نویسندگان در آثار و ادبیات خود از کشور دارا و جم و نوشیروان و از گذشته با عظمت ایران صحبت می کنند تقربیا در اکثر آثار این شاعران و نویسندگان این دوره از جمله ملک الشعرای بهار، عارف قزوینی، فرخی یزدی، ایرج میرزا، میرزاده عشقی صحبت از ملک عجم، مملکت دارا را در اشکال گوناگون می توان پیدا کرد.
حتی در نشریاتی مانند کاوه و ایر انشهر که به وسیله تقی زاده و دیگران در خارج از کشور در دهه ۱۲۹۰ به بعد چاپ می شدند، بعدها این جریان با روی کار آوردن رضاشاه و سلسله پهلوی به وسیله دولت انگلیس که تئوریسین آن هم محمد علی فروغی، یکی از فراماسونرهای معروف بود و نام سلسله پهلوی را برای حکومت وی انتخاب کرد.
علاوه بر این ها بزرگ علوی و صادق هدایت نیز در ابتدای کارشان تحت تاثیر همین نوع ناسیونالیسم رمانتیک بودند، به عنوان مثال نمایشنامه های صادق هدایت به نام های «پروین دختر ساسان» و «مازیار» تحت تاثیر همین افکار ناسیونالیسیم رمانتیک می باشند.
به طور کلی ناسیونالیسم در سالهای بعد به دو شکل خود را نشان داد یکی همین جریان شوینستی سلسله پهلوی و دیگر جریاناتی مانند مصدق و جبهه ملی؛ که اولی نماینده سرمایه داری کمپردار (وابسته)رژیم پهلوی بود اما دومی نماینده سرمایه داری ملی و غیر وابسته که اوج آن جریان نخست وزیری دکتر مصدق در سال ۱۳۳۰بود که سرانجام نیروهای امپریالیستی مانند انگلیس و امریکا در اتحاد با سرمایه داری شوینستی به نمایندگی رژیم پهلوی در کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲دولت ملی او را سرنگون کردند وسرانجام از دورن آن جریان اسلام گرائی سال ۵۷ سر بر آورد…
در دوران پهلوی یک نوع شبه تاریخ نویسی که بیشتر تبلیغاتش بر آریا و نژاد آریا بود رواج یافت که تاریخ ایران با بیش از پنج هزار سال سابقه و از دوران تمدن عیلامی را « شبه تاریخ نویسان پهلوی و ناسیونالیست افراطی» تاریخ ۲۵۰۰شاهنشاهی نشان می دادند و آغاز آن را نیز کوروش هخامنشی می دانستند، البته این جریانات در ادبیات نیز به همین شکل انعکاس پیدا می کرد….
***
_ برای معرفی و نقد کتاب تازه چاپ شده تان! در این ستون، تماس بگیرید.
_آثار ادبی خود را همچنین می توانید در واتس آپ یا ایتا به شماره ۰۹۱۷۸۲۲۵۸۴۸ علی حاتمی «ع.آیدین»، ارسال فرمایید.
_ به همراه اثر، عکسی «حتی الامکان غیر پرسنلی» از خود بفرستید.
علی حاتمی «ع. آیدین» – دبیر سرویس ادبی پرتو جنوب