» شهرستان » قهرمان کوهستان؛ ناجی حیات وحش
شهرستان
کد خبر:46668 | ۱۳ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۰۰

قهرمان کوهستان؛ ناجی حیات وحش

پرتو جنوب ۲

گپ و گفت با «حسین فقیه»؛ فرزند دشتی و همیار و خیّر محیط زیست

به گزارش پرتو جنوب به نقل از هفته نامه «نخل و دریا»؛  کم شدن بی سابقه آمار چهارپایان و پرندگانی که روزگاری زینت بخش حیات وحش کوه مُند بودند و پایکوبی کَل و بز و قوچ و میش و گرگ و پلنگ بر سینه های ستبر کوه مُند ترنم موسیقی زندگی بود و آواز پرندگانش از کبک و تیهو تا کبوتر و بلبل و…نوازشگر روح و جان آدمی، تلنگری بود تا این شکارچی سلاح را بر زمین بگذارد و دستان پرمهرش یاریگر محیط بانان و حافظان محیط زیست شود.

حسین فقیه، متولد هشتم بهمن ماه ۱۳۵۲و ۲۴ سال سابقه بسیجی فعال دارد.  شکارچی دیروز و ناجی حیات وحش امروز در رکاب پدر از کودکی با فوت و فن شکار و کمین در حیات وحش آشنا می شود و نفس های وحوش زیادی را در قلمرو آنها به مرگ گره زده  اما در ادامه مسیر زندگی با یک تلنگر، پا پس می کشد و خود می شود ناجی و پناهگاه آنها.

کم شدن بی سابقه آمار چهارپایان و پرندگانی که روزگاری زینت بخش حیات وحش کوه مُند بودند و پایکوبی کَل و بز و قوچ و میش و گرگ و پلنگ بر سینه های ستبر کوه مُند ترنم موسیقی زندگی بود و آواز پرندگانش از کبک و تیهو تا کبوتر و بلبل و…نوازشگر روح و جان آدمی، تلنگری بود تا این شکارچی سلاح را بر زمین بگذارد و دستان پرمهرش یاریگر محیط بانان و حافظان محیط زیست شود.

انقلابی در وجودش شعله ور می گردد و شکارچی دیروز ناجی امروز حیات وحش می گردد و کاری می کند کارستان که فقط از عهده حسین فقیه بر می آید ولاغیر و گزافه نگفته ایم اگر حسین فقیه را «قهــرمـان کوهستـــان و نـاجی حیــات وحـش» بنامیم.

 

شکارچی دیروز، ناجی امروز

از بچگی همواره همراه پدرم در کوه مند رفت و آمد می کردم و چون از شکارچیان منطقه بود من هم از کودکی به همراه پدرم به شکار می رفتم و تقریباً تمام نقاط کوه را می گشتیم. البته نسل قدیم شکارچیان مانند امروزی ها نبودند که موجب انقراض گونه های مختلف شده اند. من هم بر شیوه گذشتگانم شکارچی شدم اما روزگار شکارچی بودنم زودگذر بود و پس از آگاهی از پیامدهای ناگوار زیست محیطی شکار، شکار کردن را پایان و محیط بانی افتخاری و احیاگری حیات وحش را آغاز نمودم.

تفاوت شکارچیان گذشته و امروزی

در گذشته شکارچیان یا میرشکار ها بیشتر معیشتی بودند و بدلیل شرایط زیستی آن روزگار و کمبود مواد غذایی و عدم وسایل ارتباطی و سختی تأمین معاش، شکارچیان به کوه و دشت می رفتند و برای تأمین غذا، یک حیوان یا چند پرنده را شکار می کردند و بر می گشتند و قوانینی هم داشتند که در مثلا فصل زاد و ولد، شکار نمی کردند و حیوان و پرنده ماده و حیوان و پرنده کم سن را شکار نمی کردند.

 

کشف یک راز در دل مُند

درسال ۷۸ الی ۷۹ شرکت ملی نفت ایران برای عملیات سه بعدی توسعه نفت سنگین وارد کوه مند شد. برای اکتشاف و شناسایی کوه مند ابتدا سراغ من آمدند و گفتند چون آبا و اجداد شما قبلا با شرکت نفت همکاری می کردند و سوابق مالکیت دارید ما می خواهیم‌ ‌در کوه مند کارهایی انجام بدهیم و نیاز به همراهی و همکاری شما داریم و من هم پذیرفتم.

من ابتدا بعنوان پیمانکار سپس بعنوان مدیریت داخلی شرکت نفت مشغول بکار شدم. وقتی که شرکت نفت بعد از چند سال از آنجا رفت متوجه شدم که مدتی است که حیات وحش منطقه بسیار کم شده و می توان گفت در حال انقراض است.

شلیک مرگ به حیات وحش

از یک سو حضور و فعالیت شرکت نفت سبب جابجایی گونه های حیات وحش شده بود و از سوی دیگر از همه نقاط استان و کشور برای شکار به کوه مُند می آمدند چنان صدای شلیک تفنگ ها شنیده می شد که انگار کوه مُند به منطقه جنگی تبدیل شده بود و تقریباً حیات وحش به انقراض و نابودی رسیده بود و ما دیگر از کوه مُند ناامید شده بودیم بطوری که وقتی می رفتیم و چند روز می گشتیم تا شاید یک رأس بز یا یک کهره را می دیدیم و خیلی وقتها هم هیچ حیوانی را طی دو تا سه روز نمی دیدیم. شاید نود درصد کوه را می گشتیم ولی خبر از حیوان و پرنده نبود.

 

آغاز یک همدلی با محیط زیست

وقتی در کوهها می گشتم و اثری از حیات وحش نمی دیدم و یاد روزهایی می افتادم که کوه و دشت پر از پرنده و چرنده بود دلم شکست و به کاری که شده فکر کردم. چند روزی آشفته بودم و و بالاخره تصمیم گرفتم که باید به هر طریقی که شده دوباره حیات وحش منطقه را احیا کنیم. رفتم با پدرم و چند نفر از دوستان صمیمی که داشتیم صحبت کردم و پذیرفتند و همراه شدند. هم قسم شدیم و جلسات متعددی گرفتیم و ابتدا با چند نفر در مناطق و روستاهای کوهپایه ای منطقه بطور مخفیانه شروع کردیم.

هم قسم برای شکار ممنوع

هم قسم شدیم که اولاً به همه بومی ها خبر بدهیم از این به بعد منطقه شکار ممنوع است و دیگر کسی حق ندارد برای شکار به کوه برود و بدون رودربایستی و تعارف هر که برای شکار به کوه مُند برود مجبوریم برخورد کنیم و به محیط زیست معرفی کنیم. کار بسیار سخت بود چون هم باید فرهنگ سازی می کردیم و هم با شکارچیان برخورد می کردیم که بخشی از آنها بومی منطقه بودند.

پایش و نگهبانی پیوسته

سال ۱۳۸۵ با چهار نفر شروع کردیم بطوری که شبانه روز در کوه بودیم. با فرهنگ سازی و گفتگو با شکارچیان منطقه پس از چند ماه پنج نفر دیگر از بچه های شکارچی را همراه مان کردیم و این کار بسیار بزرگ و البته امیدبخشی بود که ما را مصمم تر کرد و با قدرت و انگیزه بیشتر به ادامه کار پرداختیم.

 

احیای حیات وحش با وقف مال

من چون پیمانکارم و شرکت دارم و اوضاع مالی خوبی داشتم با یک سوپر مارکت صحبت کردم که مایحتاج دوستانی که همراه ما شدند مخارج زندگیشان را به ایشان بدهد و من ماهیانه بروم تسویه حساب کنم تا دوستان دغدغه تأمین معاش و زندگی شان را نداشته باشند و بتوانند کار پایش و مراقبت بصورت تمام وقت انجام گیرد و منطقه خالی از نیروهای نگهبانی داوطلب نباشد. دوستان چون بیشتر وقتشان در اختیار ما بود مبلغی هم به عنوان حقوق به ایشان می دادم.

بازگشت آرامش و امنیت و افزایش حیات وحش

این روند حدود یک سال ادامه داشت بطوری که این کار ما در منطقه پیچید و چند نفری هم افراد غیر بومی دستگیر شدند. یکسال گذشت حیوانها زاد ولد کردند و مردم عادی هم از امنیت منطقه و هم از نظر زیاد شدن تعداد پرندگان و حیوانات خوشحال شدند و چند نفر دیگر داوطلبانه و خودجوش به ما اضافه شدند ما هم آنها را با خوشحالی پذیرفتیم و تیم ما قوی تر و کاملتر شد و مانند دیگر اعضا حمایت شان کردیم.

استقرار نیروهای شرکتی برای پایش و مراقبت مستمر

دو نفر از افرادی که به عنوان نیروی داوطلب به ما پیوسته بودند، تخلفاتی داشتند که ابتدا تذکر دادیم و وقتی دیدیم فایده ندارد و دارند گروه متحد و منسجم کاری مان را از هم می پاشند افراد متخلف را از گروه اخراج و برای تسهیل در کار پایش و مراقبت مستمر، سه نفر از کارگران قدیمی شرکتم که غیر بومی اما متعهد، اخلاق مدار و خیلی زرنگ بودند و با دل و جان کار می کردند آوردم تو کوه مستقر کردم تا بصورت پیوسته و مستمر در منطقه باشند چرا که اگر منطقه را خالی می کردیم هر لحظه شکارچیان ورود می کردند و زحمات مان هدر می رفت.

 

خرید موتور سیکلت و خودرو برای نیروهای خودجوش

۸ دستگاه موتورسیکلت و ۲ دستگاه سواری جهت گشت پایش و مراقبت و حفظ و احیا خریدم. روز به روز نیروهای داوطلب مردمی به پیوستند و تعداد ما تقریباً به ۴۵ نفر رسید و محکم بکار خود ادامه دادیم تا اینکه پاسگاه محیط بانی شهید بیرامی در کوه مند افتتاح شد و کار بصورت جدی تر و با حضور و حمایت نیروهای محیط بانی ادامه پیدا کرد و روز به روز شمار گونه های حیات وحش اضافه شد و حیات وحش منطقه کوه مُند احیا شد.

تأمین و تجهیز پاسگاه محیط بانی

راه اندازی پاسگاه نقطه قوتی برای ما شد چون صاحب یک جایگاه و پایگاه رسمی و حضور دائمی نیروهای اداره حفاظت محیط زیست شدیم و من همه مخارج تجهیز پاسگاه از قبیل آب شرب، آب مصرفی، سوخت بنزین و گازوییل، موادغذایی، فرش، پتو، بالش و متکا، آبگرمکن، کولر، کابینت،آب سردکن، سلیندر گاز، گاز پنج شعله و گاز صفحه ای پنج شعله، پیک نیک، ظرف و ظروف آشپزخانه و… را عهده دار شدم.

همکاری و حمایت تام و تمام مسئولان ذیربط

آقای مصطفی رشیدی به عنوان رییس اداره محیط زیست شهرستان دشتی که خداوند تندرستی و عمر درازش بدهد، برای شهرستان دشتی واقعاً سنگ تمام گذاشت و از جان مایه گذاشت و محکم جلوی مافیای گوشت فروشان و متخلفان محیط زیست سینه سپر کرد و شهرستان دشتی را از نابودی نجات داد. وقتی فنس کشی کردیم خیلی مورد اعتراض افراد متخلف قرار گرفت و این موضوع چندین بار در شورای تأمین مطرح و تأیید گردید و دیگر نهادهای امنیتی نیز با ما همکاری می کردند مانند پلیس امنیت شهرستان دشتی که جا دارد از جناب آقای عابدینی رییس وقت این نهاد تشکر ویژه کنم و همچنین جناب آقای غضنفری فرمانده ناحیه مقاومت سپاه شهرستان دشتی که الحق والانصاف برای ما سنگ تمام گذاشتند و نهایتا سبب رشد چشمگیر گونه های حیات وحش منطقه شد حیوانات وحشی در کل منطقه کوه مُند از منطقه کردوان تا آنتن رادیو تلویزیون واقع در کوه چاوشی تقریباً به دو هزار رأس رسید و و پرندگان بی شماری به منطقه بازگشتند.

 

راه اندازی پایگاه عام المنفعه محیط بانی

در وسط کوه مُند با عنوان «سربند» قله بلندی به نام «بالچخا» وجود دارد که در زمان قدیم نیا کان و اجدادم در آنجا اشکفت و منزلی داشتند که پس از ورود شرکت نفت در منطقه، آنجا را بازسازی و احیا نمودم بطوری که در حد یک بنای کامل شد و عامل المنفعه این بنا را کاملاً تجهیز کردم و دراختیار محیط زیست قرار دادم تا افرادی که گشت و کنترل انجام می دهند در آنجا استراحت کنند و مانع صید و شکار شوند.

پایگاه اهدایی تخریب و به آتش کشیده شد

پایگاهی که ساخته بودم بخاطر موقیعت سوق الجیشی و مسلط بودنش بر منطقه به نبض کوه مُند معروف شده بود و کار قاچاقچیان پرنده و شکارچیان را سخت کرده بود تا اینکه چندین نفر بعنوان کاسبان کوخه نشینی که سالانه میلیاردها تومان از طریق صید پرندگان نایاب شکاری از قبیل چرخ، شاهین و بحری سود می بردند اول آن منزل را با همه وسایل آتش زدند و من دوباره آنجا را بازسازی و تجهیز نمودم و بار دوم آن را تخریب نمودند و تمام وسایل آن ساختمان را به غارت بردند در صورتی که این بنا در اختیار محیط زیست و برای استفاده سرشماری حیات وحش و زمان گشت و کنترل و پایش منطقه استفاده می شد.

کوه مُند از بهترین مناطق برای پرندگان شکاری مهاجر

کوه مُند بدلیل شرایط ویژه جغرافیایی و زیست محیطی از مناطق مهم زیست زمستان گذران پرندگان شکاری مهاجر از سیبری است و نقطه های مهم کوه مند که کوخه های مشهوری دارند عبارتند از کلات بالچخا، کلات محمد رستمی، کلات سوز، کلات میانه، کلات رمیزی، کلات کتاری، کلات سپنج.

 

چه کارهایی با هزینه شخصی انجام داده اید؟

✓ ساخت درب کنترل ورود و خروج

✓ ایجاد اتاق ایست و بازرسی جهت پایش منطقه شکار ممنوع کوه مند

✓ ایجاد فنس حفاظتی در مسیر تردد منطقه شکار ممنوع کوه مند

✓ خرید دو عدد مخزن آب ده هزار لیتری بابت ذخیره آب در پاسگاه شهید بیرامی در کوه مند

✓ ساخت سایبان برای مخازن آب و نیز ساخت انباری به ابعاد هشت در هشت جهت نگهداری وسایل و موارد مورد نیاز پاسگاه

✓ ساخت اتاق ژنراتور و تجهیز آن جهت ایمنی ژنراتورهای پاسگاه

✓ کوبله کردن دو مخزن آب و اتصال به سیستم لوله کشی پاسگاه به همراه خرید و نصب پمپ یک اسب و اتومان بی تی

✓ ساخت سایبان جلو درب انباری بابت ماشین پیکاب پاسگاه به حالت آماده باش و اضطراری

✓ خرید آبگرمکن دو زمانه ای برقی و گازی و ساخت سایبان روی آبگرمکن

✓ ساخت انباری دو طبقه بابت نگهداری موتورهای پاسگاه و موارد لازم جهت امنیت وسایل نقلیه پاسگاه

✓ ساخت باغچه و تعویض خاک باغچه و تهیه کود حیوانی جهت کاشت نهال که اکنون چندین نهال لیمو کاشته شده که به مرحله ثمر دهی رسیده چهار اطراف حیاط باغچه است.

✓ تعمیر پیکاب و خرید چهار عدد لاستیک برای پیکاب به مبلغ ۱۲۰ میلیون تومان

✓ فنس کشی وبحث امنیتی

✓ ایجاد جاده سازی و محوطه سازی

✓ ایجاد و ساخت سایبان جلوی درب پاسگاه و خرید درب ضد سرقت پاسگاه شهید بیرامی کوه مند

✓ محوطه سازی جلوی درب حیاط پاسگاه

✓ ایجاد جاده دسترسی به پاسگاه شهید بیرامی کوه مند

✓ ساخت مسیر جهت تردد تانکر ۱۲ هزار لیتری جهت حمل آب برای پاسگاه

✓ ساخت طبقه دوم انباری جهت نگهداری اموال

✓ طراحی مسیرهای سرشماری حیات وحش

✓ سرتیم داری و پخش نیروها توسط اینجانب بعنوان مسئول انجمن حافظان کوه مند

✓ خرید پمپ گازوییل و دو عدد مخزن ۵ هزار لیتری و دو عدد مخزن ۲ هزار لیتری و ۱۰ عدد بشکه فایبر گلاس جهت نگهداری سوخت و حمل گازوییل

✓ کلیه مخارج پاسگاه در این چند سال از بدو افتتاح پاسگاه تا زمان ریاست مدیرکل جدید محیط زیست استان

✓ مخارج تمام سرشماری های انجام شده ،ایاب ذهاب و مأموریت ها و…

✓ ایجاد راهای دسترسی به مناطق و شکارگاهها با بلدوزر و لودر بیش از ۲۰۰ دویست کیلومتر بطور متوسط جهت تردد محیط بانان برای حفاظت و حراست تا شکارچیان نتوانند سو استفاده کنند.

✓ ایجاد چندین آبشخور طبیعی و احیا و لایروبی چندصد آبشخور مصنوعی تأمین آب برای حیات وحوش

✓ پذیرایی و نهار برای نفراتی که زحمت پژوهش منطقه شکار ممنوع کوه مند کشیدند.

✓ بازسازی هر ساله جاده های دسترسی به مناطق مهم و شکارگاه ها با دستگاهای راه سازی پس از بارندگی بیش از ده سال و هرساله چیزی حدود ۲۵۰ میلیون تومان

✓ هرساله بابت سرشماری منطقه چیزی حدود ۱۰۰ میلیون تومان

✓ هرساله چیزی حدود ۵۰۰ میلیون خرج و مخارج و حقوق نیروهایی که از منطقه نگهداری وحفاظت می کردند ✓ سالانه چیزی حدود ۲۵۰ میلیون تومان خرج مخارج پاسگاه کوه مند

✓ سالانه حدود ۲۵۰ میلیون خرج احیای چشمه ها

✓ برای تجهیز پاسگاه و فنس کشی و ساخت انباریها و اتاق ژنراتور و فضای سبز و…

چندین میلیارد تومان بدون یک ریال چشم داشت جهت آبادانی منطقه آبا اجدادی خودم می کردم و منتی بر کسی ندارم اما وقتی بی مهری متولی محیط زیست استان را می بینم دلم به درد می آید.

 

خدمتی بی منت به بلندا و پهنای کوه مُند و دریایی بی مهری و ناسپاسی از متولی محیط زیست:

تا پیش از دوره ریاست مدیرکل فعلی محیط زیست استان بوشهر، همواره مدیران کل استان و روسای ادارات محیط زیست شهرستان دشتی با ما محیط بانان افتخاری که با اهدای بی منت مال و ایستادگی عاشقانه تا پای جان برای خدمت به میهن و نجات حیات وحش منطقه سالها مجاهدانه پای کار بودیم، نهایت حمایت و همراهی را داشتند تا اینکه مدیرکل فعلی آمد و بطور کل با ما بر سر ستیزه برخاسته است. ما چشم انتظار پاداش و دستمزد نبوده و نیستیم اما سزاوار نکوهش و سرزنش و بی مهری هم نیستیم. ما برای دل خودمان و رضای خدا و نجات زیستمندان کرده ایم و پاداش مان را از خدای جهان آفرین می گیریم.

سخن پایانی

روزی که شکار را پایان و حفاطت از محیط زیست و احیای حیات وحش کوه مُند را آغاز نمودم، با خدا پیمان بستم که بخشی از عمر و اموالم را وقف محیط زیست و احیای حیات وحش کنم و از خدای طبیعت و آفریدگار زبستمندان خواستم یاریگرم باشد و تا به امروز هر چه کرده ام جز لطف خدا و دست یاریگرش نبوده و از این به بعد نیز همواره یاریگرم خواهد بود چون پیمان شکنی نمی کنم و بر سر پیمانم با خدای خویش هستم.

هرچند بی مهری ها، ناسپاسی ها، خون دلها و سنگ اندازی ها کشیده ام و دیده ام اما هرگز نمی تواند سدی در مسیرم گردد و امروز حسین فقیه دیگر معنایی ندارد و ما یک جریان فرهنگی و یک رود خروشانیم و هر روز بر تعداد ما اضافه می گردد. تا جان در بدن داریم هستیم بر آن عهدی که بستیم و ضمن پایبندی به تعهدمان، محکم و استوار پای مطالبات محیط زیستی هم ایستاده ایم و از امروز به بعد مطالبات محیط زیستی مان را در سطح ملی دنبال می کنیم و در این راه مصمم و استواریم.

تعداد دیدگاهها: ۲

  1. امید

    واقعا عالی بود بایستی تشکر کرد از کار این مرد بزرگ و همینطور از رسانه وزین پرتو جنوب که با انتشار این گونه خبرها باعث فرهنگ سازی و حمایت از محیط زیست میشود

    • پرتو جنوب

      سپاس از شما مخاطب گرامی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×