» فرهنگی هنری » ادبیات » «دریا» غزلی از زنده یاد محمدعلی بهمنی
ادبیات
کد خبر:31807 | ۲۵ شهریور ۱۴۰۳ ساعت ۲۰:۲۸

«دریا» غزلی از زنده یاد محمدعلی بهمنی

پرتو جنوب

دریا شدست خواهر و من هم برادرش
شاعرتر از همیشه نشستم برابرش

خواهر! سلام، با غزلی نیمه آمدم
تا با شما قشنگ شود نیم دیگرش

می‌خواهم اعتراف کنم هر غزل که ما
با هم سروده‌ایم جهان کرده از برش

خواهر زمان، زمان برادرکشی‌ است باز
شاید به گوش‌ها نرسد بیت آخرش

با خود مرا ببر که نپوسد در این سکون
شعری که دوست داشتی از خود رهاترش

دریا سکوت کرده و من حرف می‌زنم
حس می‌کنم که راه نبردم به باورش

دریا ! منم همو که به تعداد موج‌هات
با هر غروب خورده بر این صخره‌ها سرش

هم او که دل زده‌ست به اعماق و کوسه‌ها
خون می‌خورند از رگ در خون شناورش

خواهر! برادر تو کم از ماهیان که نیست
خرچنگ‌ها مخواه بریسند پیکرش

دریا سکوت کرده و من بغض کرده‌ام
بغض برادرانه‌ای از قهر خواهرش

محمدعلی بهمنی

 

 

***

_ برای معرفی و نقد کتاب تازه چاپ شده تان! در این ستون، تماس بگیرید.
_آثار ادبی خود را همچنین می توانید در واتس آپ یا ایتا به شماره ۰۹۱۷۸۲۲۵۸۴۸ علی حاتمی «ع.آیدین»، ارسال فرمایید.
_ به همراه اثر، عکسی «حتی الامکان غیر پرسنلی» از خود بفرستید.

علی حاتمی «ع. آیدین» – دبیر سرویس ادبی پرتو جنوب

Print Friendly, PDF & Email

دیدگاهتان را بنویسید

  • ×