» آرشیو » ای کاش هرگز به آن مهمانی دعوت نشده بودم…
آرشیو - حوادث - مقالات
کد خبر:2012 | ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۰۶

ای کاش هرگز به آن مهمانی دعوت نشده بودم…

پرتو جنوب

به قلم: سیده طاهره حسینی – کارشناس ارشد مرکز مشاوره و مددکاری پلیس فارس

ای کاش هرگز به آن مهمانی دعوت نشده بودم و ای کاش به حرف پدر و مادرم گوش داده بودم، الان پشیمانم.
چند سال پیش به یک مهمانی دعوت شدم که در آن مهمانی با “احمد” آشنا شدم، چند سال از آشنایی ما نگذشته بود که تصمیم گرفتیم این رابطه را به یک سرانجام برسانیم.
این موضوع را با خانواده ها در میان گذاشتیم وشدیدا با مخالفت خانواده روبه رو شدیم اما من و “احمد” همدیگر را دوست داشتیم و هرگز حاضر نبودیم از یکدیگر دست بکشیم.
با توجه به جو حاکم بر زندگی خانوادگی ما که اصلا هیچ ابراز علاقه ای بین اعضای خانواده ام نبود ،علی رغم مخالفت های خانواده با یکدیگر ازدواج کردیم.
اوایل زندگی همه چیز خوب بود، “احمد” در یک مغازه کار می کرد ومن هم در خانه به کارهای منزل رسیدگی می کردم تا اینکه خداوند به ما یک فرزند دختر داد.
بعد از مدتی احساس کردم رفتارهای “احمد” عوض شده، بهانه گیر شده بود و مدام در خانه دعوا وکتک کاری راه می انداخت، واقعا نمی دانستم چکار باید بکنم، خانواده هایمان که ما را طرد کرده بودند و فقط من مانده بودم و دخترم.
بعد از مدتی متوجه شدم “احمد” به مصرف مواد مخدر روی آورده و به همین دلیل تمام لوازم و وسایل منزل را یکی یکی برای تهیه موادش فروخت و بعد از آن بیکار شد.
خیلی سعی کردم کمکش کنم، چند بار او را به کمپ ترک اعتیاد فرستادم اما فقط برای چند ماه می توانست پاک بماند و دوباره به سمت مصرف مواد گرایش پیدا می کرد.هر بار اخلاقش بدتر از قبل می شد، زندگی را برای من ودخترم، نفس گیر کرده بود.
پنج سال از این ماجرا می گذرد و “احمد” هر روز بدتر از روز قبل در منجلاب مواد فرو می رود و من دیگر نمی توانم ادامه دهم و مدام با خودم می گویم “ای کاش هرگز به آن مهمانی دعوت نشده بودم و ای کاش به حرف پدر و مادرم گوش داده بودم، الان پشیمانم هرچند می دانم پشیمانی دیگر سودی نخواهد داشت.”

تجزیه و تحلیل:

دوره نوجوانی حساس ترین دوره ای است که هر فرد می گذراند . دورانی پر از نوسانات خلقی، احساسی و تحولات جسمی وپر از چالش و تغییر. تغییرات دوران بلوغ باعث سخت شدن این دوره هم برای والدین و هم برای نوجوان می شود، این تغییرات بزرگ و کوچک هم والدین و هم خود نوجوان را دچار سردرگمی و تعارض می کند.
بروز حالت ها و واکنش های شدید هیجانی از سوی نوجوان و جوان در این سنین بیش از هرچیز دیگری موجب می گردد تا در نظر اطرافیان این حالت ها، بد وبحرانی جلوه کنند، در دوران نوجوانی به علت تغییرات و تحولات درونی که نوجوان در خود احساس می کند، مانند آتشفشانی است که در درون خود غوغایی دارد و از آن جا که علت این حالات را نمی داند سعی می کند ، این گونه رفتارها را به شکلی توجیه کند.
در این ماجرا نیز مشخص است که در خانه پدری دختر آرامش و صمیمیتی وجود نداشته و همیشه درگیری و مشاجره میان اعضای خانه بوده است. در سن نوجوانی دختر که دوران بلوغ است او شرایط مناسبی نداشته است و به دنبال هم صحبت و کسی بوده که او را درک کند و زمانی که با “احمد” آشنا می شود، تمام خلاء های عاطفی او پر می شود علی رغم مخالفت خانواده به یک راه تاریک و پرتلاطم وارد می شود.

 

Print Friendly, PDF & Email
  • ×